یادداشت کتابفام
دیروز
۸۷ صفحه، در ۲ ساعت و ۴۳ دقیقه. «گفتوگوها» از آن کتابهای قطع جیبیست؛ کتابهایی که وسوسهات میکنند با خودت حملش کنی، دوباره بخوانیشان و حتی با دیگران قسمتش هم بکنی (البته این مورد آخر در مورد من تنها بهشکل مجازی صدق میکند و نه فیزیکی). کتابهای آیرا غالبن به همین شکلاند. «گفتوگوها» شرح راوی بینام زودتر از موقع بازنشستهشدهایست که پس از بازنشسته شدن، ساعت خوابش تغییر کرده و شبها برای کمک به حلول خواب، گفتوگوهای روزانهاش با دوستانش را در ذهنش بازآفرینی میکند و در این حال، اصلاحشان میکند، کموکسریشان را برطرف میکند، برشان میافزاید و ازشان میکاهد و این کتاب، شرح بحث و گفتوگوی راوی و دوست عزیز همچنین بینامش است دربارهی فیلم تلویزیونیی که هردو، آن هم به شکلی ناتمام دیدهاند، انگار که مجموع دیدههای هر دو، کلیّت فیلم را میسازد. اما کاری که «آیرا» در اصل انجام میدهد، ارتقاء تمرین خواندن، به شکلی کاملن خلاقانه است و برای این کار، "دوستی" امری ضروریست زیرا تجربهی هر فردی از یک متن شامل جزئیات قابل مشاهده و جزئیات به یاد ماندنی، برای هیچکس به تنهایی حتی برای باهوشترین افراد در دسترس نیست. در اینجا هم که راوی ما ماترالیست تاریخی خوبیست، مشاهداتش توسط به رخ کشیدن محدودیتهای تمرکزش، اصلاح میشوند. پس اگر رمانی در مورد چگونه خواندن است، میتواند رمانی باشد دربارهی چگونهگی یک رابطهی دوستانه و چگونهگی صحبت کردن با یک دوست. «آیرا» در این کتاب خط مبهمی بین داستان و واقعی میکشد و این امر تبدیل به موضوع اصلی این کتاب و موضوع مورد بحث این دو دوست شده است. ما همچنین با این امر مواجهیم که هم واقعیت و هم تخیل دائمن در حال تغییرند، نه لزومن همزمان، بسته به چشمانداز، زمان و اینکه چه کسی به آن نگاه میکند. در نهایت انگار «آیرا» نمیخواهد به هیچ نتیجهای برسد، اما با پخش موضوعات ما را با کتاب کوچکی دربارهی یکی از موضوعات کلیدی ادبیات مدرن، یعنی تقسیم داستان-واقعیت روبهرو میکند و چیزهای زیادی برای فکر کردن برای خوانندهاش بر جای میگذارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.