یادداشت زینب
1404/3/2
اوریانا فالاچي در سر آغاز این کتاب میگوید: ” دلیلی برای دروغ گفتن نیست! من مانند بسیاری از همْجنسانم حقیقت را انکار نمیکنم: آنچه از زبانِ قهرمانِ این کتاب حکایت کردهاَم، ماجراییست که ـ در زمانی نه چندان دور ـ برای خودم اتّفاق اُفتاده! من حامله شُدم، به طفلی که در شکم داشتم عشق ورزیدم وَ... “ او در این میان به نگرانی اش راجع به به دنیا آمدن فرزندش در دنیای بی رحم کنونی میپردازد: ” مُدام این سوالِ ترسْناک بَرام پیش میاومد که: نکنه دِلِت نخواد به دُنیا بیایُ متولّد بشی؟نکنه یه روز سَرَم هَوار بِزنی که: کی گفته بود منُ به دُنیا بیاری؟ چرا دُرُستم کردی؟ چرا؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.