یادداشت عینکی خوش‌قلب

        "زندانی‌های معبد خورشید"، ادامه‌ی داستان "هفت گوی بلورین" است و یکی دیگر از دوگانه‌های تن‌تن به حساب می‌آید. اندازه باقی دوگانه‌ها دوستش دارم. ولی چرا جزییات را دقیقا یادم نیست؟

یادم هست که قصه از ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای شروع شد و هر بار در کنار مقتول خرده شیشه‌هایی دیده می‌شد و تن‌تن به تدریج ماجرا را کشف می‌کند و ماجرا به معبد اینکاها می‌رسد. معماها و ماجراجویی داستان هنوز در ذهنم است. 

فکر کنم چون داستان را تقریبا به طور کامل فراموش کردم وقتش است که دوباره بخوانمش.
      
72

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.