یادداشت سجاد نجاتی

هم صدا با حلق اسماعیل (مجموعه شعر)
        پدر آمد از راه
دست‌هایش خالی
کودکان چشم به‌دستان پدر...

سفره‌ی خالی را
پدر از پنجره بیرون انداخت
سفره‌ی قلبش را
بار دیگر گسترد!

بچّه‌ها
آن شب هم
-مثل دیگر شب‌ها-
یک شکم سیر محبت خوردند!
      
41

20

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.