یادداشت محمدامین اکبری
1402/7/28
به نام او 🔹️بعضی از کتابها را آدم سینهخیز به پایان میرساند از بس که تو را خسته میکنند و به دلت ننشستهاند. "خاطرات یک دیوانه" گوستاو فلوبر برای من حکم چنین کتابی را داشت، بهزور تمامش کردم که کرده باشم و اینکه کتابی دیگر از نویسندهای بزرگ را خوانده باشم. 🔸️"خاطرات یک دیوانه" مجموعهای از داستانهای فلوبر است که پیش از این به فارسی ترجمه نشده بود بیشتر داستانها نوولا یا داستان بلند هستند و یکی دو داستان کوتاه هم در آن پیدا میشود. بیشتر آنها محصول سالهای جوانی فلوبر است و بههمینجهت بعضی از داستانهای این دفتر را میتوان پیشنویس بعضی از شاهکارهای بعدی او دانست. 🔸️در همان بادی امر وقتی نام مجموعه را میبینی به یاد مجموعه داستانی از نیکلای گوگول با نام "یادداشتهای یک دیوانه" میافتی، کتابی که آن را خشایار دیهیمی ترجمه کرده و بهنوعی بهگزینِ داستانهای این نویسنده بزرگ روس است. باری این تداعی تو را وامیدارد که بین کار فلوبر و گوگول مقایسه کنی. البته وجوه دیگری هم برای قیاس هست. اول اینکه هر دو این نویسندهها همعصر بودند و دیگر اینکه گونه ادبی هر دو دفتر یکی است. از هرطرف که نگاه بکنی گوگول پیروز است. فقط کافی است این دو داستان را بخوانید و مقایسه کنید تا بفهمید گوگول چه کرده و داستان نوشتن نه رمان نوشتن تا چه اندازه مشکل است و از عهده هرکس حتی یکی از بزرگترین رماننویسان برنمیآید. اینجاست که عظمت کسانی چون گوگول، دوموپاسان و چخوف فهم میشود. 🔸️البته این دفتر محک خوبی برای درک بزرگی فلوبر نیست اول که در سالهای جوانیاش نوشته و دوم اینکه او رماننویس مهمی است. ضمنا باید بگویم من هنوز مجموعه "سه داستان" از او را که مجموعه مهمی است و داستانهایی است که او در سن پختگی نوشته، نخواندهام. این مجموعه که بهغیر از دو سه داستان خوب چیز دیگری نداشت. اگر از فلوبر چیزی نخواندهاید این کتاب گزینه خوبی برای شروع نیست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.