یادداشت
1402/12/29
من این کتاب رو دو بار خوندم و هر بار بیشتر از قبل لذت بردم، کتاب با زبان روان و داستان های روزمره، سه نظریه مختلف ناظر به عدالت یعنی رویکرد بیشینه کردن رفاه (فایده گرایی)، رویکرد آزادی محور (لیبرالیسم) و رویکرد فضیلت محور رو بررسی میکنه و نقاط قوت و ضعف هر کدوم رو ارائه میده. مایکل سندل توی دوره ای که صحبت از رویکردهای فضلیت محور در عدالت و سیاست توی دنیا تابو حساب میشه نه تنها از اونها صحبت میکنه که اونها رو به عنوان یه الگوی مطلوب ارائه میده. آیا واقعا باید در دنیا به یه سری از امور مثل همجنسگرایی آزادی داد؟ آیا فروش اعضای بدن باید توی یه اقتصاد با مکانیسم بازار، چون تقاضایی براش هست باید آزاد باشه؟ سندل توی این کتاب به دنبال جواب دادن به این سوالها و سوال های مشابهه. جذاب ترین بخش کتاب برای من بخشی که درباره حقوق افراد صحبت میشه، آیا واقعا ما مالک استعدادهای خودمون هستیم؟ آیا میشه یه بهانه حقوق فردی جلوی تمام مباحث رفاهی و بازتوزیعی وایساد؟ خوندن این کتاب برای همه افراد مفیده و حتی اگر توی حوزه علوم انسانی هم فعالیت نداره باز هم خوندن این کتاب میتونه دیدش به مسائل اجتماعی و سیاسی رو باز کنه؛ خصوصا برای کشور ما که عموما افراد فقط با یه نوع ثابت و خشک که عموما هم تقلیدیه، به مسائل اجتماعی نگاه میکنن.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.