یادداشت علی رستمی شاهراجی
1404/3/31
بررسی داستان صله رحم – چهلتن – از مجموعه دیگر کسی صدایم نزد راوی و زبان: داستان از زبان یک زن روایت میشود که در حال صحبت کردن با زنی دیگر است. دیالوگ ترکیبی از زبان معیار و محاوره است و به خوبی دو طرفه بودن دیالوگ ها اجرا شده و تفکیک دقیقی با مونولوگ بودن انجام شده است. نکته دیگر اینکه داستان از زبان راوی روایت میشود اما لحن کلی و شالوده و بن مایه نظر و حرف نویسنده داستان میتواند در نقد شخصیت راوی تفسیر شود. و هر چه جلوتر میرویم این امر مشخص تر میشود. یعنی روایتی توسط راوی زن نقل میشود اما میتوان نویسنده را کاملا با تیپ و دسته ای که ان زن به ان تعلق دارد مخالف دانست. شروع و تعلیق: داستان هیچگونه توصیف مستقیمی ندارد و در بیشتر داستان با تعلیق مواجهه هستید، که این تعلیق به شکل استادانه برای شما رمزگشایی میشود و فضاسازی، زمان و مکان و شخصیت داستان مرحله به مرحله و بدون انباشت توصیفی شکل میگیرد. و باعث میشود شما یک خواننده فعال باشید و نه منفعل. و حتی زمانی که یک سر نخ به شما میدهد و متوجه میشوید که شاید داستان را به دست گرفته اید دوباره ان را از چنگ شما در می اورد و تعلیقی جدید ایجاد میکند، البته این عمل در حد متعارف انجام شده و داستان در نهایت تقریبا کامل رمزگشایی میشود. تاریخ: میگویند در داستان های اقای چهلتن مکان و زمان بسیار مهم است و نشان از فضایی تاریخی حاکم بر ان دوره از ایران را دارد. در این داستان هم این قضیه معتبر است، و کم کم شما متوجه فضای حاکم بر ان دوره میشوید با حوادثی نظیر بحث بر سر انداختن قفل در و اشنایی با شخصیت اصلی بسیار متعصب و مذهبی و غیبت ها و دورویی هایش. محتوا و درون مایه: بطور خلاصه نقد شخصیت و فضای مذهبی و متعصب حاکم که دشمن مدرنیته، تجدد و ازادی زنان است. و اصلا رواداری و احترامی نسبت به انان ندارد. طرح: داستان با فلش بک هایی از سلسله روابط علی و معلولی داستان میگوید، اما انچنان بر حوادث تاکید نمیشود و بیشتر بر نظر شخصیت اصلی راجب حوادث تاکید میشود که با نگاه به نظر شخصیت اصلی میتوانیم به فضای حاکم بر جامعه مذهبی پی ببریم. شخصیت: در داستان شاید بشود گفت از شخصیتپردازی برای نه شخصیت اصلی، بلکه شخصیت فرعی استفاده شده. البته شاید هم بتوان گفت هر دو شخصیت تیپ هستند و نمادی از یک قشر و طبقه خاص. و بیشتر تاکید داستان بر فضا است نه شخصیت یا حتی حوادث. نکات دیگر: اصول درام یعنی حرکت+فضا+دیالوگ بطور عالی اجرا میشود. تنظیمات صحنه داستان، یعنی نشان دادن چیزهایی که مهم است و نشان ندادن چیزهایی که مهم نیست بسیار خوب انجام شده. بطور کلی اگر دنبال داستانی کوتاه در باب نظر شخصیتی مذهبی نسبت به زیست و شخصیت متجدد هستید، این داستان از شرایط تقابل این دو تیپ قشر میگوید از منظر یک قشر. نقد: داستان با لحن نهایی نویسنده کاملا به یک نتیجه گیری میرسد و نه یک سوال و چالش! بلکه یک نتیجه قطعی که از لحن و نشانه های داستان بر می اید. و اگر باهاش موافق باشید خوشتان می اید و اگر مخالف باشید محتوا را نقد میکنید. و شاید بنظر من بهتر بود کمی از قضاوت نویسنده کاسته میشد. زروان رستمی شاهراجی
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.