یادداشت
1403/2/8
3.4
13
این کتاب رو در چالش کتابخوانی خانم به ندرت در اینستاگرام خوندم. کتابی خوب که مجموعهای از داستانهای کوچک رو در دل خودش جا داده که مهمترین اون ها "انتری که لوطیاش مرده بود" است. اگر بدون گارد نسبت به صادق کوچک این قصه رو بخونیم بسیار آموزنده است. انتری که مدتها در سیطره لوطی بوده و همیشه آرزوی آزادی و رهایی از دست لوطی رو داشته، بعد از رسیدن به آزادی به خاطر عدم آگاهی از نحوه استفاده درست از اون آزادی اتفاقهایی رو تجربه میکنه که در نهایت اون رو به جایی میرسونه که باز دلتنگ رسیدن به اسارت لوطی میشه. وقتی که داستان تموم شد مدام تصور میکردم که نکنه مردم تشنه آزادی این روزهای جامعه ما یه روز با رسیدن به آزادی مشروط و مشروعی که حقشونه و تا به حال کامل لمسش نکردن و فقط تصورش کردن برسن به جایی که بگن : کاش برگردیم به اون خفقان. و از فکر کردن به این موضوع پشتم لرزید. امیدوارم روزی آزادی رو در آغوش بکشیم که کاملا بدونیم چیه و باید ما رو به کجا برسونه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.