یادداشت نفیس
2 روز پیش
در شروع بستر داستان یک جامعه مدرن و پیشرفته است ولی حادثه ای که با عنوان روز واقعه نامیده شده ، همه چیز را دگرگون میکنه و به جامعه بدوی تبدیل میشه . دقیقا چیزی که در "کوری" ژوزه ساراماگو یا طاعون آلبرکامو دیده میشه . تبدیل از جوامع مدرن به بدوی بهترین سناریو در راستای نشان دادن خوی و خصلت ها و رذایل انسانی هست . انگار با حذف تکنولوژی بشر نیز به قوانین قرون وسطایی خودش بر می گرده . دفاع از جان ، گرسنگی ، بی آبی و ..... تمام قوانین و نظام حاکم را دگرگون میکنه . جامعه مثل یک لوح سفید میشه برای پذیرش قوانین جدید . در این مواقع شخصیت رهبر یا تمام کننده در شکل دهی نظم و قانون و کنترل اعضا بسیار مهمه . در نهایت به نظرم تنگناها و شرایط این چنینی ذات فرد را محک میزنه ، وگرنه در شرایط گل و بلبل که همه فرهیخته و انسان و مبادی آداب هستند . از لحاظ اعتقادی ، یکسری از موارد اشاره شده یا حتی میشه گفت تاکید شده که از عقیده ی اشتراکی بودن کلیه مواهب موجود برای اعضا نشات می گرفت ، احتمالا پذیرش و حتی خواندنش براتون سخت باشه و اینکه آیا واقعا یک شخص معتقد و مبادی آداب در چنین شرایطی تن به هر موضوعی میده یا خیر ؟! موضوعیه که میشه بهش فکر کرد . در کل در این داستان ،جامعه نظمی نوین و قواعدی جدید را شکل داده و سیر پیشرفت و حرکت از بدویت بعد از تجربه ی زندگی مدرن ، روند جذابی داره و شما را با سیر داستان همراه میکنه ولی به نظرم انتهایش یکم کسل کننده بود و مثل شروع طوفانیش که پله پله وقایع پیش می رفت ، جذب نمی کرد . خواندنش تجربه ی خوبیه و احتمالا مواجهه ی خوبی باهاش خواهید داشت و لذت می برید .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.