یادداشت زینب سادات رضازاده

فرگال با فرن آشنا می شود
        بزرگتر بودن در ابتدای کار خیلی سخت است وقتی عقلت می‌رسد و حالا یک موجودی می آید که متاسفانه هنوز عقلش در نیامده است. یاد خودم افتادم که برادر کوچک به خانه ما آمد . 
فرگال هم از همین ها و توجه اطرافیان ناراحت بود. پدرش اما راهکار جالبی را پیش گرفت ، اینکه تو بزرگتر هستی و مسیولیت داری ... کتاب برای پدر و مادرها هم می‌تواند مفید باشد. 
      
17

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.