یادداشت 🇮🇷 𝖦𝗁𝗮𝗓𝗮𝗅

        چند دقیقه‌ای از خوندن این کتاب نمیگذره و جاشه بگم من واقعا باهاش زندگی کردم. وقتی صفحات کتاب رو ورق میزدم حقیقتا انگار روحم لا به لای زندگی این شهید بزرگوار بود. خیلی جاهای کتاب از دلسوزی‌ها و مهربونی‌ها و صداقت‌ به خرج دادنای شهید عبدالهی مغزم رد میداد و می‌گفتم مگه میشهه؟ بعد که یکم فکر میکردم دوباره به خودم یادآوری میکردم اگه این سبک زندگی رو نداشت که دقیقا همونجوری که می‌خواست به شهادت نمی‌رسید و همونجوری که وصیت کرده بود دفن نمی‌شد :)
زندگی این شهید که به صورت کتابی داستان محور از زبون همسر شهید نوشته شده، یکی از کتابای مورد‌علاقه‌م شد. چون هم باهاش لبخند زدم، هم کلی اشک ریختم. خودم هم توقع این واکنشو از خودم نداشتم ولی وقتی به بخشی که همسر شهید خبر شهادت آقامرتضی رو دیدن و دقیقا نوشته شده بود " مرتضی عبداللهی به خیل شهدای مدافع حرم پیوست " ناخودآگاه اشک از چشمام جاری شد و همونجوری تا 53 صفحه بعد که کتاب به پایان می‌رسید اشک می‌ریختم و ورق می‌زدم...
هواتو دارم واقعا دوست‌داشتنی بود برام و حتما خوندنشو به همه توصیه میکنم.
      
66

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.