یادداشت سعیده شبرنگ
1401/11/13
اول از همه طرح جلدش جذبم کرد بعد، خلاصهی سهخطی قصه را جایی خواندم و بعدتر فهمیدم نویسندهاش طلبه است همهی اینها ترغیبم کرد این رمان را بخوانم قصهی چالش یک مبلغ جوان که از قضا از میت میترسد و خدا خدا میکند توی مدت سفر تبلیغیاش، کسی در روستا نمیرد زبان روان داستان که خالی از طنز هم نبود، همراه با ماجراپردازیهای جذاب، میتواند لحظات خوبی را برای خواننده خلق کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.