یادداشت راضیه بابایی
1403/12/14
داستان درباره زمانی است که رباتها در کنار انسانها زندگی میکردند. دختری به نام کورومی نامزدش هال را از دست داده و با افسردگی دست و پنجه نرم میکند. پدربزرگ دختر یک ربات را به شکل هال درآورده و او را وارد زندگی دختر میکند تا مراقبش باشد. هال رباتی با دختر صمیمی میشود. در این میان چهره واقعی هال و دوستان ناباب و مکانهای نامناسبی که به آنجا رفت و آمد میکند کشف میکند... راستش بقیهی کتاب اینقدر مشوش است که حتی نمیتوانم در چهارچوب منطقی تعریفش کنم! جز تصاویر و فیگورهای انسانی در حالات و رفتارهای مختلف و توجه به موضوعات هیجانی ،احساسی که خوراک نوجوانان است هیچ نکته مثبت دیگری ندارد. لباس و دامن کوتاه دختران گرفتار تیغ سانسور شده، گاهی ساپورت سیاه پوشیدهاند و گاهی ممیز گرامی یادش رفته است! بعضی سانسورهای متنی هم احتمالا بوده که داستان را اینچنین بی سر و ته کرده است. زیرا در جایی هال به هتلی میرود که دختران لباس گربهای و آرایشی گربهوار دارند! تصاویر مانده ولی متنی که شهادت بدهد داستان چیست، نداریم. بماند که ناشر یک تقلب بزرگ کرده است. این کتاب در نمایشگاه ۱۴۰۲ خریداری شده و ناشر در شناسنامه اعلام کرده چاپ سوم تابستان ۱۴۰۳! قطع کتاب هم اشتباه زدهاند و مخاطب هم مشخص نکردهاند. فقط به سرعت کپی یک مانگای چند جلدی را تبدیل به کتاب کرده اند که مبادا از قافله سودجویی عقب بمانند. در مورد ترجمه تخصصی ندارم اهل فن زبان ژاپنی باید نظر بدهند. به هیچ گروهی خواندن این کتاب توصیه نمیشود.
(0/1000)
ویلیآم؛
1404/1/15
1