یادداشت محمدرضا خراسانی زاده

        در این کتاب، داستان حول شخصیت ساوینا می‌گذرد. ساوینا دختر نوجوانی است که در دوران کودکی طی یک تصادف بینایی‌اش را به طور کامل از دست داده و چند سال بعد نیز مادرش در اثر بیماری فوت می‌کند و حالا او با پدرش زندگی می‌کند.
ساوینا درگیر مسائل مختلفی مانند تصمیم پدرش برای فروش خانه شان، آشنایی پدرش با خانمی به نام سپیده و تصمیمشان برای ازدواج با یکدیگر، گم شدن ناگهانی جواهرات مادرش و ... شده است و تلاش می‌کند تا بتواند نسبت به تک تک این مسائل هم واکنش درستی داشته باشد هم معماهای هرکدام مخصوصا دزدیده شدن جواهر را حل کند. او با خاله‌اش ملیکا رابطه بسیار خوبی دارد و از او هم برای حل این مسائل کمک می‌گیرد. اما در طی داستان اتفاقات مختلفی رخ میدهد که ساوینا مجبور میشود به تنهایی به مقابله با آنها برود.
از نظر نشان دادن اعتماد به نفس و تلاش یک دختر نوجوان با وجود مشکلاتی که دارد، کتاب خوبیه ولی بنظرم پایان بندیش خیلی هندی طور و عجله‌ای جمع شده.
      
908

24

(0/1000)

نظرات

کوثر 🇵🇸

کوثر 🇵🇸

16 ساعت پیش

موافقم 
می‌تونست بهتر تموم بشه.👌 

1