یادداشت ریحانه کلاته

مشروطه ی ایرانی
        مشروطه ی ایرانی بیرون آمدن از باتلاق سیستم محاسباتی برخی اذهان است که تنها محتوایی را می پذیرد که سازگار با منطق و علایق خودش است‌.الگوریتمی که مانع از تفکر من باب عقاید معارض است.
تحلیل و قضاوت آجودانی متفاوت از برخی مسائلی است که تا به حال شنیده‌ایم.این است که آن سیستم محاسباتی بر پایه ی نظرات قبلی را بهم می‌زند و صبر و تأمل بیشتر در ارتباط با شخصیت های تاریخی را می طلبد.
در دید نویسنده،عصاره‌ ی نهایی تقابل(گاهی هم جدایی)دولت و حکومت،تنها یک مفهوم و یک علت دارد: دین و روحانیت 
البته که آجودانی برای به بار نشستن این عقیده در ذهن مخاطب از هیچ مثالی دریغ نکرده و دستی بر خیلی از منابع کشیده.
بر رد این سخن آیا کافی نیست گوشه ای از دلایل نهضت های مردمی به رهبری روحانیون در دوران قاجار را بررسی کرد؟
در بخشی از نقد های وارده بر این کتاب آمده است:(اگر فرض را بر این بگذاریم که در زمان قاجار،پادشاهانی عادل،مردم دار و محافظ استقلال سیاسی،اقتصادی و همچنین مرز های جغرافیایی بر تخت سلطنت نشسته بودند،آیا حرکت های ضد حکومتی از سوی روحانیون صورت می‌گرفت؟) این را هم در نظر بگیرید که قضاوتی این چنین نیازمند درک درست شرایط معیشتی مردم است که مطلقا اشاره ای به آن نمی‌شود.
- به عنوان اولین منبع برای مطالعه ی تاریخ مشروطه مناسب نبود.شخصی که اولین مواجهه را با بخشی از تاریخ دارد،انتظار روایتِ وقایع را دارد نه تحلیل.تحلیل،نتیجه بیشتری در پی دارد و ذهنیت و مسئله ایجاد می کند. آجودانی نه به روایت مشروطه بلکه به تحلیل بخش هایی از آن می پردازد که آن هم در بعضی نمونه ها کامل نیست.
فکر می‌کنم بخش هایی هست که شما نمی گویید و همین است که از علت ها باز می مانید.
- در بخش دوم کتاب[از دفتر روشنفکری]،سخن از  شخصیت های روشنفکرِ هم عصر مشروطه است که سهم قابل توجهی متوجه میرزا ملکم خان ناظم الدوله است.سخن کوتاه کنم،شکایت نامه آجودانی از روشنفکران تمامی ندارد.
آنچه در نهایت نیت است که البته با دیدِ(دین باید به طور کامل از سیاست جدا شود)سازگار است،تلاش نهایی آجودانی است.تلاشی که خواننده را شاید قرار است به این نقطه بکشاند: ( ملت ما تاوان چنین تناقضی را که میراث روشنفکری ایران،چه مذهبی و چه غیر مذهبی بود با استقرار حکومت جمهوری اسلامی پرداخت.) قریب به اتفاق یکی از انگیزه های آجودانی از تحلیل مشروطه و جملات پر اهانت به روشنفکران [که جز آخوندزاده به هیچکدامشان رحم نمی کند]و روحانیون همین بوده باشد.که در نهایت به همین عصر برسیم و همان عوامل را سد راه ترقی فعلی ببینیم.
مطالب زیاد بود،همین ها به ذهنم رسید.
از محتوا که بگذریم به انصاف خدمتتان عارضم ارجاعات ،تبدیل نوع نگاه به نوشتار و فرم کلی کتاب خواندنی بود.ادبیات آجودانی و حتی تقدم و تأخر مطالب هنرمندانه روایت شده بود.بسیار آموختم.از محتوا و غیر محتوا.
      
175

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.