بریده‌های کتاب کرم کتاب

وقتی از هم جدا میشیم، اتفاقای بدی میفته.

فقط با کسانی به میدان جنگ برو که کاملا به آنها اعتماد داری

من از تیرندور برای محافظت از تو استفاده میکنم، نه از تو برای محافظت از تیرندور. _زیدن

لحظه‌هایی وجود دارند که تا آخر عمر در خاطرت می‌مانند و لحظه‌هاییم هستندکه فکر میکنی تا آخر عمر یادت خواهند ماند و اینها اغلب لحظه‌های مشابهی نیستند.

شنیدم که میگن غذا ها توی خاطره که بمونن، بیشتر مزه میدن.

مهم نیست چه اتفاقی افتاده است؛ نباید بگذاری بفهمند چه تاثیری رویت گذاشته اند؛ چون در آن صورت آنها برنده می‌شوند.

اگر اینجا کنارم بودی، گریه نکردن راحت بود؛ اما در تنهایی خیلی سخت‌تر است

فقط وقتی خودت رو میبخشی، میتونی راحت دیگران رو هم ببخشی.

گاهی آنقدر در این دنیا احساس تنهایی میکنم که حتی نمیتوانم نفس بکشم.

فایده‌ی فریاد زدن چیست؛ اگر هیچ وقت صدایت شنیده نشود.

آرزوی من همیشه داشتن یک دوست بود، داشتن یک نفر که بشود به او اعتماد کرد، کسی که وقتی بشنود دورانداخته شده‌ام، سعی کند مرا پیدا کند، کسی که هرگز از من نترسد، کسی که می‌داند من هیچوقت به او صدمه نمیزنم.

تو تاریک ترین روز ها باید دنبال یک نقطه روشنایی بگردی، تو سردترین روز ها باید دنبال یک نقطه‌ی گرم بگردی ؛تو ناامیدترین روزها باید چشمانت را رو به جلو و بالا نگه داری و تو غم‌انگیز ترین روزها باید آنها را باز بگذاری تا گریه کنند؛ بگذاری تا خشک شوند. شانسی به آنها بدهی تا درد را بشورند تا یکبار دیگه باطراوت و واضح ببینند.

کتاب‌ها... کمک میکردن به کلی عقلم رو از دست ندم

کاش میتونستم کمتر عاشقت باشم! 🥲

تنهایی دوست قدیمی است که در آینه کنارت می ایستد، در چشم هایت خیره میشود، تو را به چالش می کشدکه بدون او زندگی کنی. نمی توانی کلماتی بیابی که با خودت مبارزه کنی، که با کلماتی که فریاد می زنند که تو کافی نیستی هرگز کافی نیستی هرگزِ هرگز کافی نیستی مبارزه کنی. تنهایی همنشینی تلخ و پست است. بعضی اوقات به هیچ وجه رهایت نمی‌کند.

به این باور رسیده‌ام خطرناک ترین آدم دنیا، کسی است که حس پشیمانی ندارد.

درد کشیدن یه رقابت نیست، هرکسی به اندازه‌ی خودش درد میکشه.