بریده‌ کتاب‌های کرم کتاب

منصفانه نیست که کسی همه چیز را به درستی انجام دهد و بازهم دچار آسیب شود ؛فقط چون فرد دیگری کاری را به اشتباه انجام داده است😬

لبخندش به تنهایی روی من تاثیر مثبت خیلی زیادی گذاشته است

مطمئن نیستم که بتوانم دور و بر شخصی به این زیبایی بچرخم و عاشقش نشوم، عاشقش نمانم و با عشقش نمیرم💔

چقدر خوش شانس هستم که او متعلق به من است

آدما کامل نیستن. فرقی نمی‌کنه چقدر تلاش کنن، فرقی نمیکنه چقدر از نشون دادن ضعف متنفر باشن؛ آدما اشتباه میکنن.

تا وقتی تو مال من باشی من هم مال توام. ما تا ابد وقت داریم.

_دست ها هم میتونن ببوسن؟ +نمیدونم! _من فکر می‌کنم میتونن.

سخته که از عشقت دوری کنی، حتی اگه بهت صدمه زده باشه! 💔

کوچک که بودم از هیولاهای بدجنس توی قصه‌ها میترسیدم. حالا کم‌کم می‌فهمیدم که به همان اندازه هم باید از لبخند بعضی‌ها و حرف‌هایی ترسید که از تیغ عمیقتر می‌بریدند.

زندگی چیزای بیشتری از تلاش برای نمردن داره!

_ تا حالا عاشق شدی؟؟ + نه، اما امیدوارم روزی بشم.

_خوبه! +چی؟ _لبخند واقعیت

اون میدونست که چقدر از خداحافظی متنفرم💔

تو به من نشون دادی که زیبایی تو جهان وجود داره؛ هر بار که به تو نگاه میکنم یا لبخند تورو میبینم یا صدای خندت رو می‌شنوم اینو میبینم. تو خوب بودن آدمارو باور داری و این یه نقطه قوته نه ضعف. اجازه نده هیچکس، حداقل نه من ،اینو ازت بگیره 🫠

شب‌ها پیش از آنکه به خواب برویم چقدر حرف داشتیم که بزنیم انگار حرف های ما تمامی نداشت چند بار پیش آمد که طلوع را دیدیم و رنگ خواب ندیدیم، آخر چه شد که حال دیگر می آییم و خسته و بیصدا میخوابیم؟ شب‌ها دگرگون شده؟ حرف‌ها تمام شده؟ یا ما تمام شده‌ایم..؟

خاطراتی هستند که در نبودشان وضعیتم به مراتب بهتر است=)🌧 چیز هایی که همان بهتر تا ابد گم و گور شوند و از دست بروند!

گاهی حس میکنم باید زندگی را ترک کنم، درست همانطور که آدمهای دیگر هتل ها را ترک می‌کنند؛ تمام چیزهایی را که لازم است امضا کنم، کلید زندگی آن دوره ام را پس بدهم و جای تازه ای بیابم. جایی امن.