بریدههای کتاب سبا سبا 1403/11/24 - 02:04 تفریحگاه خانوادگی یکتا کوپان 3.1 9 صفحۀ 116 آن شب فکر میکردم که دیگر هرگز در زندگی ام شبی چنین تاریک را تجربه نخواهم کرد. اما حقیقتی وجود دارد که در روزهای روشن زندگی ام نادیدهاش گرفتهام : اگر آدم در زندگی، حتی فقط یک بار، شبی چنان تاریک را تجربه کند، هرگز در باقی زندگی اش نخواهد توانست خود را از چنگال آن تاریکی برهاند. 0 4 سبا 1403/10/10 - 12:19 آقای با کلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 33 صفحۀ 18 یک دَر قدیمی کهنه، چند بار به هم میخورد؟ فرق میکند؛ تا شما چه قدر آن را محکم به هم بزنید! در یک قرص نان چند پاره وجود دارد؟ تا شما چه قدر آن را کوچک ببرید! در یک روز چه قدر خوبی وجود دارد؟ همان اندازه که خوب زندگی میکنید! در وجود یک دوست چه قدر محبت وجود دارد؟ همان قدر که شما به او محبت میکنید! 1 22
بریدههای کتاب سبا سبا 1403/11/24 - 02:04 تفریحگاه خانوادگی یکتا کوپان 3.1 9 صفحۀ 116 آن شب فکر میکردم که دیگر هرگز در زندگی ام شبی چنین تاریک را تجربه نخواهم کرد. اما حقیقتی وجود دارد که در روزهای روشن زندگی ام نادیدهاش گرفتهام : اگر آدم در زندگی، حتی فقط یک بار، شبی چنان تاریک را تجربه کند، هرگز در باقی زندگی اش نخواهد توانست خود را از چنگال آن تاریکی برهاند. 0 4 سبا 1403/10/10 - 12:19 آقای با کلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 33 صفحۀ 18 یک دَر قدیمی کهنه، چند بار به هم میخورد؟ فرق میکند؛ تا شما چه قدر آن را محکم به هم بزنید! در یک قرص نان چند پاره وجود دارد؟ تا شما چه قدر آن را کوچک ببرید! در یک روز چه قدر خوبی وجود دارد؟ همان اندازه که خوب زندگی میکنید! در وجود یک دوست چه قدر محبت وجود دارد؟ همان قدر که شما به او محبت میکنید! 1 22