بریده‌های کتاب مریم

شاید عشق چیزی نیست که تکرار شه فقط پیوسته کم و زیاد میشه، درست مثل آدمای زندگیمون.

پونزده ثانیه ، همینقدر کافیه تا نظرت کامل نسبت به یه نفر عوض شه...

به اين فكر می کنم كه چه جورى بعضى وقتا، هر چقدر هم از هر روالى كه زندگیت داره مطمئن باشى، يه تغيير خيلى كوچيک میتونه اين اطمينان رو محو كنه

وقتى از زندگى دلت می گيره، می خواى بدونى بايد چيكار كنى؟ فقط به شناكردن ادامه بده فقط به شناكردن ادامه بده فقط به شناكردن ادامه بده، شنا، شنا...

ولى بعضى موارد اصلأ ارزش ريسک ندارن، خصوصأ زمانی که اون ريسک كردن ها تو گذشته باعث شكست شده باشن.

وقتى خودت اين شرايط رو تجربه می كنى، میبینى دل بريدن از كسى كه بهت بد كرده ساده نيس، اونم وقتى لحظه هاى خوش باهم زياد داشتين.

به عنوان انسان نمیشه انتظار داشت، بار تمام غم ها رو تنهایی به دوش بكشيم، بعضى وقتا لازمه اونا رو با كسايي كه دوستمون دارن درميون بذاريم تا زير فشار بارشون له نشيم.🤍

تک تک مون به یه اندازه از زندگی خسته ایم بعضیامون فقط توی پنهان کردن این موضوع از دیگران ماهر تریم.

امیدوارم دست نیافتنی بودن بیش تر آرزوها واسه تو صدق نکنه و بهشون برسی:)💕

این که نذاری قلبت کسی که عاشقی رو ببخشه، در واقع یه دنیا سخت تر از اینه که اونو ببخشی.

همينكه يه نفر اذيتت كنه، معناش اين نيس كه خيلى راحت می تونى ازش دل بكنى. چيزى كه خيلى آدمو اذيت می كنه، كاراى يه نفر نيس، عشق به اونه، اكه هيج عشقى تو كار نباشه، تحمل درد يه كم راحت تره.

وقتی به کسی علاقه داری , دیدن ناراحتیش هم ناراحتت میکنه🤍

بعصی وقتا نمیتونی ذهنتو کنترل کنی فقط باید عادتش بدی ک فکرش بعضی جاهای دیگه نره.:)

چیزی به نام آدم بد نداریم همه ی ما فقط آدم هایی هستیم که بعضی وقتا کارای اشتباه ازمون سر میزنه.

تو همسر منی. من باید اونی باشم که جلو هیولاهای بیرون ازت محافظت کنه نه که خودم یکی از اونا باشم.

یه هدف دارم اونم اینه که پیشرفت کنم.

مثل اینکه این خشم بیش از اندازه مرا از درد تهی و از امید خالی ساخته بود.

به آنچه که مارا با برخی از انسان ها وابسته میکند نام عشق ندهیم...

آخرش آدم به همه چیز عادت میکند.