بریدههای کتاب فاطمه فاطمه 1404/2/5 - 16:44 به امید دلبستم لنکالی 3.6 7 صفحۀ 232 روحها پذیرای رنج .هستند برای همین من خاطراتم را چال می.کنم یک بار تجربه کردن آنها کافی است اینکه دوباره تجربه شان کنی عادت ویرانگری است اما خاطراتی که از او دارم خاطراتی هستند که در یک تابوت شیشه ای دفن کردم او همان کسی است که چرخهای معیوب را شکست او پسر کوچولویی بود که با خورشید طلوع کرد آنگاه که من فقط شب را می شناختم. 0 0
بریدههای کتاب فاطمه فاطمه 1404/2/5 - 16:44 به امید دلبستم لنکالی 3.6 7 صفحۀ 232 روحها پذیرای رنج .هستند برای همین من خاطراتم را چال می.کنم یک بار تجربه کردن آنها کافی است اینکه دوباره تجربه شان کنی عادت ویرانگری است اما خاطراتی که از او دارم خاطراتی هستند که در یک تابوت شیشه ای دفن کردم او همان کسی است که چرخهای معیوب را شکست او پسر کوچولویی بود که با خورشید طلوع کرد آنگاه که من فقط شب را می شناختم. 0 0