بریده کتابهای آوا آوا 1403/10/4 در قلمرو سکوت لیلی کریمان 3.5 0 صفحۀ 35 « شما ارباب تمام کلماتی هستید که هنوز آنها را بر زبان نیاوردهاند اما بردهی همهی کلماتی هستید که آن ها را قبلا گفتهاید.» 0 6 آوا 1403/10/4 در قلمرو سکوت لیلی کریمان 3.5 0 صفحۀ 34 «در نهایت اینکه،وقتی حرف جاری میگردد،دیگر هیچ صدایی ندارد.اما اگر آن را به یک قطره محدود کنیم،آنگاه است که همه ی قطرات طنین آشکاری تولید خواهند کرد و همه ی کلمات صدا و انعکاس خواهند داشت.» 0 3 آوا 1403/9/29 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 189 صفحۀ 127 «تنها ترس ما اینست آنچه را داریم از دست بدهیم،خواه زندگیمان باشد و خواه مزارعمان . اما این ترس زمانی از بین میرود که بفهمیم که داستان زندگی ما و داستان جهان هر دو را یک دست واحد رقم زده است.» 0 3 آوا 1403/9/29 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 189 صفحۀ 94 «تصمیمات فقط آغاز یک ماجرا هستند.وقتی کسی تصمیمی میگیرد خود را در جریانی تند پرتاب میکند که او را به سوی مقصدی خواهد برد ، وقتی که اقدام به تصمیم گیری میکرد خواب آن را هم نمیدید.» 0 3 آوا 1403/9/28 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.2 187 صفحۀ 40 پسر گفت :«موفقیت چیست؟» موش کور گفت:«دوست داشتن.» 0 5
بریده کتابهای آوا آوا 1403/10/4 در قلمرو سکوت لیلی کریمان 3.5 0 صفحۀ 35 « شما ارباب تمام کلماتی هستید که هنوز آنها را بر زبان نیاوردهاند اما بردهی همهی کلماتی هستید که آن ها را قبلا گفتهاید.» 0 6 آوا 1403/10/4 در قلمرو سکوت لیلی کریمان 3.5 0 صفحۀ 34 «در نهایت اینکه،وقتی حرف جاری میگردد،دیگر هیچ صدایی ندارد.اما اگر آن را به یک قطره محدود کنیم،آنگاه است که همه ی قطرات طنین آشکاری تولید خواهند کرد و همه ی کلمات صدا و انعکاس خواهند داشت.» 0 3 آوا 1403/9/29 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 189 صفحۀ 127 «تنها ترس ما اینست آنچه را داریم از دست بدهیم،خواه زندگیمان باشد و خواه مزارعمان . اما این ترس زمانی از بین میرود که بفهمیم که داستان زندگی ما و داستان جهان هر دو را یک دست واحد رقم زده است.» 0 3 آوا 1403/9/29 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 189 صفحۀ 94 «تصمیمات فقط آغاز یک ماجرا هستند.وقتی کسی تصمیمی میگیرد خود را در جریانی تند پرتاب میکند که او را به سوی مقصدی خواهد برد ، وقتی که اقدام به تصمیم گیری میکرد خواب آن را هم نمیدید.» 0 3 آوا 1403/9/28 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.2 187 صفحۀ 40 پسر گفت :«موفقیت چیست؟» موش کور گفت:«دوست داشتن.» 0 5