بریده‌های کتاب آنه‌شرلی 👩🏻‍🦰 | "حاشیه‌های من 📚"

اخبار یعنی تاریخ در حال شکل‌گیری. پس اعتیاد به اخبار یعنی اعتیاد به حاصل تاریخ . متوجه شدی‌؟🤔

آخرین مارتنی که درش شرکت داشتم، وقتی بود که در راه رسیدن به تخمک، ۲۰۰ میلیون اسپرماتوزوئید را شکست دادم. 👶🏻

به قول داستایفسکی:" آدمیزاد موجودی‌ است که می‌تواند به همه چیز خو بگیرد."

حق با آن‌ها بود؛ آدم‌های گناهکار به مرگ محکوم نمی‌شوند، به زندگی محکوم می‌شوند‌

به تکامل انسان فکر میکردم، چرا به محض اینکه پشم‌مان ریخت و صاف ایستادیم از تکامل دست کشیدیم، مگر همه چیز پوست صاف و ژست خوب است؟

آیا مادر یک فرزند از دنیا رفته، هنوز مادر است؟ برای بیوه و یتیم کلمه داریم ولی برای پدر و مادر بچه‌ای مرده نه.

زمان داشت مرا می‌کُشت و من با وقت‌کُشی انتقام می‌گرفتم.

" ۱۰ دقیقه" ، همین میزان تماس انسانی، برای سه روز من کفایت می‌کند _ بعد ۱۰ دقیقه‌ی دیگر لازم دارم. ولی نمی‌شود کسی را برای ۱۰ دقیقه دعوت کرد. می‌مانند و می‌مانند و نمی‌روند ...

به قول نیچه " آن کس که چرایی زندگی خود را یافته، با چگونه‌اش نیز خواهد ساخت"

🤍 اگر زندگی کردن، رنج بردن است پس برای زنده ماندن باید معنایی در رنج بردن جست .

بعضی وقت ها حرف نزدن کاری ندارد، ولی بیشتر وقت ها از بلند کردن پیانو هم سخت تر است. 👀

به نظرم باید بتوانی به آدم‌های زندگیت نگاه کنی و بگویی"من بقایم را به تو مدیونم." یا " تو بقایت را به من مدیونی." و اگر نمی‌توانی چنین چیزی بگویی، گور پدر همه‌شان.

قلب چیزی نیست جز تلمبه‌ و تصفیه کننده ای خیس و خونین... اما قلب حالا اعتبارِ سَر را دزدیده و ما فکر می‌کنیم با قلب، عاشق می‌شویم!

چقدر حیف که نمیتونم تصاویر چشم ذهنم رو نشونت بدم. خیلی شفاف و واضحن لامصب...

فکر کردم ستارگان نقطه هستند. بعد فکر کردم هر انسان هم یک نقطه است. ولی بعد متاسفانه به این نتیجه رسیدم که اغلب ما حتی توانایی روشن کردن یک اتاق را هم نداریم. ما کوچک تر از آنیم که نقطه باشیم.

✍️🏻 همان لحظه متوجه شدم تفکر درباره‌ی معنای یک عمل در میانه‌ی عمل کار درستی نیست.