بریده‌های کتاب زندگی های پنهان درون گرایان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 48

فرقی نمی کند که شما چه نوع درون گرایی هستید، حتم دارم تجربه چنین ماجرایی را داشته اید؛ همکاری سرزده وارد اتاقتان می شود یا دوستی شما را لای منگنه می گذارد. چیزی می پرسد و لحنش طوری است که نشان می دهد همین الان جواب می خواهد. درخواست سختی ندارد. اما ذهن شما موقت فلج شده است. جملاتی را شروع می کنید، اما متوقف می شوید. حرفایی می زنید که به منظورتان نزدیک است ،اما نه دقیقا، شما واپس می نشینید .طرف به شما نگاه می کند، تقریباً مثل اینکه بگوید: زود باش، بگو دیگه. و به فکر شما می رسد که : چی می شد اگه مغزم یاری می کرد. تلاش در به زبان آوردن دقیق کلمات «بازیابی واژه» نام دارد و موضوعی است که بسیاری از درون‌گرایان با آن دست و پنجه نرم می کنند. در موقعیت های اجتماعی، این مقوله شاید به این معنی باشد که ما نمی توانیم پا به پای برون‌گرایان بلبل زبان پیش برویم. در محل کار شاید این طور نشان دهیم که نمی دانیم می خواهیم درباره چه صحبت کنیم؛ حتی اگر بدانیم .در کلاس از دست بالا بردن شانه خالی می کنیم، چون می دانیم در حالی که همکلاسی هایمان به ما زل زده اند مشکل بتوانیم افکارمان را به کلام درآوریم. یک دلیل اینکه بازیابی واژه برای درون‌گرایان مشکل است این است که ما عمیق به اطلاعات فکر می کنیم. ایده ها را سبک سنگین می کنیم، بارها در ذهنمان دوره و اغلب از هر زاویه تحلیل می کنیم. وقتی در «حالت تامل »هستید، صحبت کردن مشکل می شود.درون‌گرایان به عکس بسیاری از برون‌گرایان بلند بلند فکر نمی کنند،ما درونمان به موضوعات می پردازیم.

0