بریده‌های کتاب آتش و خون

از آن پس اگان و همسرش جداگانه می‌خوابیدند؛ درحالی‌که اگان خشمگین می‌نوشید و خشمگین تر میشد، ملکه هلینا بیشتر و بیشتر در جنون غرق شد.

نه وستروس به او نیازی دارد و نه او نیم نگاهی به وستروس می‌اندازد. او مرده است، دفنش کن.

فقط تو میتوانی مرا از دریا جدا کنی، من از انتهای زمین برای تو آمده ام.

هنگامی که شاهزاده سنگ‌اژدها برای بازگشت اژدهایش را به آسمان سرد پاییزی برد، میدانست سه لرد قدرتمند و علمدارانشان را با مادرش همراه کرده است. با آنکه هنوز نیم‌سال تا پانزدهمین زادروزش باقی مانده بود شاهزاده جیسریس ثابت کرد مردی شده و ولیعهد ارزشمندی برای تخت آهنین خواهد بود.

جسدی که فکر می‌کردند متعلق به رینیس تارگرین باشد بعدا کنار لاشه اژدهایش یافت شد، ولی چنان سوخته بود که کسی اطمینان نداشت خودش باشد. دختر محبوب بانو جاسلین براتیون و شاهزاده ایمون تارگرین، همسر وفادار لرد کورلیس ولاریون، مادر و مادربزرگ، ملکه ای که هرگز ملکه نشد و بدون هیچ ترسی زندگی کرد، میان آتش و خون درگذشت. او پنجاه و پنج سال داشت.