بریده‌های کتاب کرشمه خسروانی یا مخالف بیداد به طرز همایون

پدیده ای جانسوز است این غربت در وطن.

خودت را مهیا کن برای اتفاقت بزرگی که در پیش است!

هیچ چیز به اندازه ی چشم انتظاری توان فرسا و طاقت سوز نیست. آن هم انتظار مسافری که هیچ زمانی را برای آمدنش معین نکرده است. اگر بدانی که یک روز صبح..... در باقی اوقات شبانه روز کمی آرام و قرار می گیری. اگر گفته باشد که صلاه ظهر، بقیه ی نمازهایت را با حضور قلب می خوانی. اگر شنیده باشی که گرگ ومیش غروب، از انتهای یک غروب تا ابتدای غروب دیگر به هزار کار غیر انتظار میرسی. اگر یقین کنی که خروس خوان سحر، گاه آمدنش را مژده خواهد داد، فقط تا سحر ستاره می شماری و تا شام دیگر ستاره ها را به دست خورشید می سپاری. اگر نشانی از ظهور در گاوگم شبانگاهان گذاشته باشد، دست از سر روز بر می داری و آفتاب را به حال خودش وا می گذاری. انتظار ؛ انتظار ؛ انتظار چه می شد اگر خدا تو را نمی آفرید؟

سگ شکاری را به دندان تیز می سنجند نه به دهان باز. یعنی نبین که چقدر پارس میکند، ببین که از شکار چه می آورد.

شما به من‌نمی گفتید، گلایه شویت را پیش کسی مبر! نمی گفتید؛ صبر کن تا بیاید به خودش بگو؟!

سیاست و حکومت رفاقت بردار نیست.

دختر وقتی اهل حیا باشد ، با کوچکترین تلنگری ، خجالت می کشد، و بغض می کند.

آنچه را که جاذبه عشق من قادر به حفظش نبوده، یقینا عتاب و خطاب شما قادر به بازگرداندنش نیست.

وای که چه بی ظرفیت و کم‌جنبه است این آدمی زاد!

اگر میوه کال را از درخت بچیبنی ، به باغبان زیان نمی‌رسانی، خودت زیان میبینی که خوردنش را نمی‌توانی.

_ هزار کار زمین مانده دارم. +یکی از آن هزار را بگو! - یکی از آن هزار.. خو کردن به تنهایی است. ...... _ ولی به من فرصت دهید تا خودم را در زیر این آوار غم پیدا کنم و با این زلزله کنار بیایم.

تحمل دوری، تحمل تنهایی، تحمل بی خبری، تحمل بی مهری، تحمل بی توجهی و تحمل دلشوره و اضطرابی پیوسته‌ و لا ینقطع، آسان نبود پدر. ولی آیا عقل جز خویشتن داری و تحمل حکم دیگری میکرد؟!