بریده‌های کتاب جوینده : جانور

«بهترین راه، صلح است و جنگ چیزی به غیر از فلاکت برای مردم ندارد.»

«متاسفم!» + «نباش؛ چون تقصیر تو نیست. تقصیر اون‌هایی هست که همیشه ما رو فریب دادن و همه چیز رو به این روز انداختن. الان هم مشخص نیست که کجا لم دادن و دارن به بقیه دستور می‌دن و اصلا نمی‌دونن که کسی مثل من وجود داره که بخوان نگرانش باشن.»

«داشتن دوست ربات احمقانه نیست. نداشتن دوست احمقانه‌ است.»

انگار کلمه‌ای بر سر زبانم است؛ ولی نمی‌توانم آن را بگویم. حجم سهمگینی در پس افکار تیره ذهنم حس می‌کنم که انگار زندانی شده‌اند.

«اعلام بی‌طرفی دلیل بر این نمیشه که ما هم درگیر جنگ نشویم.»

«برای پیروزی، باید نقطه ضعف دشمن رو بدونی.»

از گذر زمان می‌ترسم، حتی از گذر یک ثانیه.

«دنیا به خواست ما نبوده، نیست و به خواست ما هم نخواهد ماند.»

«خیلی راحت از مردن عزیزات حرف می‌زنی.» - «اگه با ترس به مردن نگاه نکنی و اون رو یه راه نجات در نظر بگیری، واسه کسایی که از این دنیا نجات پیدا کر دن، خوشحال می‌شدی.»

« چرا همه چیز نابود شده؟» + «فکر کنم زیاده خواهی بعضی از آدم‌ها.»

«با وجود زیاده خواهی انسان‌ها، جنگ اجتناب ناپذیره.»

«واقعا فکر کردی که حقوقی برای بشر وجود داره؟ پول و قدرت حرف اول رو همه‌جا می‌زنه.»