بریدههای کتاب سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا سینا چان 1402/9/29 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 238 ذهنت را باز کن! زندانی نیستی. پرندهای هستی در پرواز، در جستوجوی رویا در آسمان. 0 5 سینا چان 1402/9/28 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 189 از پاییز، مثل مهمانی سرزنده و جذاب استقبال شده؛ کم ماند و زود رفت. رفتن پاییز یک جای خالی موقتی میگذارد، خلئی در سال که ابدا نمیتوان به آن فصل گفت. 0 10 سینا چان 1402/9/24 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 87 ذهن چیزی نیست که به کارش ببری. فقط هست. مثل باد است. فقط حرکتش را حس میکنی. 0 12 سینا چان 1402/9/24 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 74 با کلمات بازی نمیکنم. به نظرم ریشهی خیلی از مشکلات این دنیا مبهم صحبت کردن است. خیلیها وقتی این در و آن در میزنند و منظورشان را روشن نمیکنند، جایی در ناخودآگاهشان دنبال دردسر میگردند. 0 0 آتنا ثنائی فرد 1403/10/26 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 288 میگویم: «کمابیش به نظر میرسد جانوران میخواهند رنج بکشند و بمیرند.» «از یک لحاظ بله. این برایشان طبیعی است. سرما و ناراحتی. شاید حتی رستگاریشان در همین باشد.» «منظور شما از رستگاری چیست؟» «گفتنش مشکل است، مرگ نجاتشان میدهد. میمیرند و در بهار باز به دنیا میآیند. یعنی جوان و تر و تازه.» «اما آن تازه به دنیا آمدههای جوان همانجور رنج میکشند و میمیرند. چرا باید این همه رنج بکشند؟» «چون مقدر است...» 0 9 سینا چان 1402/9/24 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 67 زمان هر چه بود، تحمل کارم را نداشت. 0 0 آتنا ثنائی فرد 1403/11/3 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 371 «جای ترس ندارد. این مرگ نیست. زندگیِ جاوید است. و تو خودِ خودت میشوی. دنیا در قیاس با آن بیش از یک خواب و خیال زودگذر نیست. لطفاً این حرف را فراموش نکن...» 0 6
بریدههای کتاب سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا سینا چان 1402/9/29 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 238 ذهنت را باز کن! زندانی نیستی. پرندهای هستی در پرواز، در جستوجوی رویا در آسمان. 0 5 سینا چان 1402/9/28 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 189 از پاییز، مثل مهمانی سرزنده و جذاب استقبال شده؛ کم ماند و زود رفت. رفتن پاییز یک جای خالی موقتی میگذارد، خلئی در سال که ابدا نمیتوان به آن فصل گفت. 0 10 سینا چان 1402/9/24 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 87 ذهن چیزی نیست که به کارش ببری. فقط هست. مثل باد است. فقط حرکتش را حس میکنی. 0 12 سینا چان 1402/9/24 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 74 با کلمات بازی نمیکنم. به نظرم ریشهی خیلی از مشکلات این دنیا مبهم صحبت کردن است. خیلیها وقتی این در و آن در میزنند و منظورشان را روشن نمیکنند، جایی در ناخودآگاهشان دنبال دردسر میگردند. 0 0 آتنا ثنائی فرد 1403/10/26 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 288 میگویم: «کمابیش به نظر میرسد جانوران میخواهند رنج بکشند و بمیرند.» «از یک لحاظ بله. این برایشان طبیعی است. سرما و ناراحتی. شاید حتی رستگاریشان در همین باشد.» «منظور شما از رستگاری چیست؟» «گفتنش مشکل است، مرگ نجاتشان میدهد. میمیرند و در بهار باز به دنیا میآیند. یعنی جوان و تر و تازه.» «اما آن تازه به دنیا آمدههای جوان همانجور رنج میکشند و میمیرند. چرا باید این همه رنج بکشند؟» «چون مقدر است...» 0 9 سینا چان 1402/9/24 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 67 زمان هر چه بود، تحمل کارم را نداشت. 0 0 آتنا ثنائی فرد 1403/11/3 سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا هاروکی موراکامی 4.1 4 صفحۀ 371 «جای ترس ندارد. این مرگ نیست. زندگیِ جاوید است. و تو خودِ خودت میشوی. دنیا در قیاس با آن بیش از یک خواب و خیال زودگذر نیست. لطفاً این حرف را فراموش نکن...» 0 6