بریدههای کتاب برایتان گربه تجویز میکنیم Sahar Chambary 1404/4/24 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 36 «گاهی حضور کسی، حتی اگر گربهای خاکستری و ساکت باشد، از هزار واژهی محبتآمیز واقعیتر است.» 0 1 Sahar Chambary 1404/4/24 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 48 «بی نیامد تا نجاتم دهد؛ فقط کنارم نشست، و همین کافی بود تا دوباره بخواهم زنده بمانم.» 0 0 Sahar Chambary 1404/4/24 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 54 «عشق همیشه با صدا نمیآید. گاهی فقط یک جفت چشم آرام است که با نگاهش میگوید: "من اینجام".» 0 0 Sahar Chambary 1404/4/24 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 58 «وقتی هیچکس صدایم را نمیشنید، بی فقط کنارم ماند. او شنید، بیآنکه بپرسد.» 0 0 Sahar Chambary 1404/4/24 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 63 «شاید گربهها برای نجات دادن ما نیایند، اما وقتی کنارشان هستیم، یادمان میافتد چطور خودمان را نجات دهیم.» 0 0 Sahar Chambary 1404/4/24 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 64 برداشت من از داستان اول : «بعضی آدمها مثل گربهها هستن؛ دور و ساکت، ولی وقتی نزدیکت میشن، نه با حرف، با حضورشون نشونت میدن که هنوز میشه زنده موند. بی به ما یاد میده که عشق، همیشه بلند و پررنگ نیست. گاهی فقط یک نگاه کافیه تا بفهمی: یکی هست... که نمیذاره ته تنهایی سقوط کنی.» 0 0 Sahar Chambary 1404/4/25 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 118 «کویوکی با من حرف نمیزد، اما من کنارش، حرفهام رو با خودم مرور میکردم. بعضی دوستداشتنها صدا ندارن، ولی از توی نگاه، تا استخونت نفوذ میکنن.» 0 1 lia 1404/3/31 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 164 1 5
بریدههای کتاب برایتان گربه تجویز میکنیم Sahar Chambary 1404/4/24 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 36 «گاهی حضور کسی، حتی اگر گربهای خاکستری و ساکت باشد، از هزار واژهی محبتآمیز واقعیتر است.» 0 1 Sahar Chambary 1404/4/24 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 48 «بی نیامد تا نجاتم دهد؛ فقط کنارم نشست، و همین کافی بود تا دوباره بخواهم زنده بمانم.» 0 0 Sahar Chambary 1404/4/24 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 54 «عشق همیشه با صدا نمیآید. گاهی فقط یک جفت چشم آرام است که با نگاهش میگوید: "من اینجام".» 0 0 Sahar Chambary 1404/4/24 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 58 «وقتی هیچکس صدایم را نمیشنید، بی فقط کنارم ماند. او شنید، بیآنکه بپرسد.» 0 0 Sahar Chambary 1404/4/24 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 63 «شاید گربهها برای نجات دادن ما نیایند، اما وقتی کنارشان هستیم، یادمان میافتد چطور خودمان را نجات دهیم.» 0 0 Sahar Chambary 1404/4/24 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 64 برداشت من از داستان اول : «بعضی آدمها مثل گربهها هستن؛ دور و ساکت، ولی وقتی نزدیکت میشن، نه با حرف، با حضورشون نشونت میدن که هنوز میشه زنده موند. بی به ما یاد میده که عشق، همیشه بلند و پررنگ نیست. گاهی فقط یک نگاه کافیه تا بفهمی: یکی هست... که نمیذاره ته تنهایی سقوط کنی.» 0 0 Sahar Chambary 1404/4/25 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 118 «کویوکی با من حرف نمیزد، اما من کنارش، حرفهام رو با خودم مرور میکردم. بعضی دوستداشتنها صدا ندارن، ولی از توی نگاه، تا استخونت نفوذ میکنن.» 0 1 lia 1404/3/31 برایتان گربه تجویز میکنیم سییو اوشیدا 3.8 5 صفحۀ 164 1 5