بریده‌های کتاب چگونه آرام بمانیم

بریدۀ کتاب

صفحۀ 11

نکته مهم درباره زندگی در خصوص مردان بیشتر صدق می کند در حقیقت به جز کار هدفمند و مسئولیت پذیری، هیچ نوع سرگرمی تفریح و یا خرید کالا و... هیچ گاه نمی تواند حس کافی بودن و آرامش نسبی را در مردها به وجود آورد برخلاف مردها زن ها تا حدی می دانند که باید در زندگی چه کار کنند اما مردان باید به این که چه کاری باید در زندگی انجام دهند پی ببرند. امام علی علیه السلام: قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ.حکمت ۸۱ نهج البلاغه قيمت و ارزش هر كس به اندازه كارى است كه مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. چیزی که جوانان باید به خوبی درک کنند این است که ما مردان تنها تا زمانی ارزش داریم که چیزی برای ارائه به اطرافیان و توانایی حفاظت از دیگران را داشته باشیم! در غیر اینصورت قضاوت خواهیم شد و به عنوان موجودی بی ارزش تلقی میشویم. هیچ چیزی همچون تیپ، قیافه، قد و هیکل و... هیچکدام به تنهایی برای ما ارزشی نخواهد داشت، تا زمانی که چیزی برای ارائه به دیگران و حفاظت کردن از آنها را نداشته باشیم. در حقیقت تمام موارد بالا در با وجود مهارت و هنری که یاد داریم میتواند عاملی مثبت برای ما شمرده شود.

10

بریدۀ کتاب

صفحۀ 32

ارزش ذاتی انسان ها: شما هر آن قدر که احیانا کم کاری و گناه داشته باشید باز هم ذاتا با ارزش هستید. این حقیقت بزرگ که با روح الهی خلق شده اید. دانستن این نکته مفید است چرا که شما می دانید در اولیه و پایه ترین حالت یک ارزش ذاتی دارید چیزی که شما را از دیگر مخلوقات و موجودات متمایز می کند اطلاع از این ارزش باعث می شود تا در تاریکی افسردگی و ناکامی ها و ناامیدی ها به خودتان عشق بورزید و خودتان را دوست داشته باشید و بدانید که ذاتا دارای ارزش هستید. بعد از فهم ارزش الهی و ذاتی خود به عنوان یک انسان باید به خود عشق بورزید و خود را دوست داشته باشید. امام علی علیه السلام: اگر به آنچه كه مى خواستى نرسيدى، از آنچه هستى نگران مباش.حکمت ۶۹ نهج البلاغه در مرحله دوم بر روی مسئله رشد خود تمرکز کنید و عشق و دوست داشتن خود را عاملی برای حرکت تلاش و رشد خود قرار دهید. بعد از درک این نکته بدانید که شما می توانید هزاران بار از وضع قابل قبول الان تان بهتر شوید می توانید از چندین و چند لحاظ به شکل باورنکردنی رشد کنید. با دانستن ارزش ذاتی و پای خود این نکته را درک میکنید که قابلیت رشد و تبدیل به عالی شدن در شما وجود دارد. این نکته که می توانید همواره رشد کنید و از دیروز خود بهتر شوید می تواند راه حلی برای رنجی که اکنون می کشید باشد! با تلاش برای بهتر شدن و رشد کردن است که داستان زندگی و معنی واقعی زندگی خود را کشف می کنید!

6

بریدۀ کتاب

صفحۀ 13

معنی زندگی: مفهوم زندگی موضوعی است چند بعدی و پیچیده است. برخی معتقدند که معنای زندگی یک مفهوم کلی و انتزاعی است که هر فرد باید به دنبال کشف آن برای خود باشد. مفاهیمی همچون خیر و عدالت و اینکه در زندگی باید به دنبال کمال و فضیلت باشیم. برخی معنای زندگی را در انتخاب‌های آزاد و مسئولیت‌پذیری فردی می‌دانند. آنها بر این باور هستند که هر فرد خودش باید معنا و هدفی برای زندگی خود بیابد، بدون اینکه به دنبال الگوهای از پیش تعیین شده باشد. از سوی دیگر، برخی دیگر معتقدند که معنای زندگی در پاسخ به چالش‌ها و فعالیت‌های روزمره نهفته است. به این معنا که هر کار و هر سختی که در زندگی فرد پیش می‌آید، فرصتی است برای ایجاد معنا و هدف خاص برای آن لحظه یا آن کار این بدین معناست که معنا از طریق کار، خلاقیت و تعامل با جهان پیرامون به دست می‌آید. ترکیبی از دو دیدگاه: بسیاری از مردم ممکن است معنای زندگی را در ترکیبی از این دو دیدگاه بیابند. آنها ممکن است در جستجوی اهداف بزرگتر و انتزاعی باشند، در حالی که همزمان به چالش‌ها و فعالیت‌های روزمره خود معنا می‌بخشند. این ترکیب می‌تواند به ایجاد تعادل بین ایده‌آل‌ها و واقعیت‌های زندگی کمک کند.

6

بریدۀ کتاب

صفحۀ 86

ترس از شکست: از شکست خوردن نترسید، شاید عجیب باشد اما به طور کلی چیزهایی که ما موفقیت می انگاریم بسیار خطرناک تر است نسبت به آنچه آن را شکست تلقی می کنیم! گناهى كه تو را پشيمان كند بهتر از كار نيكى است كه تو را به خود پسندى وا دارد.حکمت ۴۶ نهج البلاغه. هنگامی که اتفاقی برای ما روی می دهد که ما آن را موفقیت می دانیم، در معرض خطرات وجودی بسیاری مثل تعاریف دیگران از خود، غرور، تعصب به خود تعصب به اندیشه ها و راه حل های خود؛ ما را تهدید می کند! باید به این باور بر درست برسیم که تعاریفی که از طرف دیگران به سمت ما روانه می شود همانند یک چاقو یا تیغ است که به سمت ما پرتاب شده است! این مسئله که تعاریف و تمجیدهای دیگران به راحتی می تواند تعادل وجودی مان را برهم بزند و شرایط متناسبی که موجب به دست آوردن موقعیت خوشایندی برای ما شده را دگرگون و متغیرهای روحی ما را از تعادل خارج کند. باید بدانیم قبول و یا باور هر یک از آن تعاریف، برای هلاکت کشاندن ما کافی است. پدیده یا موقعیت هایی در زندگی که ما آن را شکست در زندگی تلقی می کنیم خیلی بیشتر بینش و تجربه ما را نسبت به زندگی واقعی تر و عمیق تر و حقیقی تر می کند تا موقعیت هایی که ما آن را موفقیت تلقی می کنیم.

9

بریدۀ کتاب

صفحۀ 12

لزوم داشتن مسئولیت: اگر رابطه انسان ها با معنا گم شود، رابطه انسان ها با خودشان نیز گم می‌شود! و اگر انسان ها معنا را گم کنند، به سراغ کارهای مسخره و پوچ روی می آورند، به عنوان مثال در فقدان وجود معنا، زمان و انرژی خود را صرف عشق های دروغین می‌کنند، بی آنکه بدانند فقدان وجود معنا باعث فراموش کردن ارزش ذاتی خود و همه این از خود بی خود شدن و قبول تحقیر ها برای آنها شده است! در زندگی چیزی که به زندگی انسان ها معنا می دهد کشیدن باری به دوش است، این مقوله یا همان مسئولیت پذیری موجب می شود تا ما انسان ها بتوانیم بار وجودی مان را تحمل کنیم. انسان ها برای اینکه بتوانند بار وجودی آگاهی خویش را تحمل کنند نیاز به قبول مسئولیت در زندگی خود هستند تنها قبول مسئولیت و انجام کار هدفمند است که تحمل رنج خودآگاه انسان از سنگینی وجود خویش را برایش ممکن می سازد. انسان ها به راستی آسیب پذیرند پس چه چیزی جز باری به دوش کشیدن آن می تواند به آن احساس ارزشمندی دهد. نکته مهم درباره زندگی در خصوص مردان بیشتر صدق می کند در حقیقت به جز کار هدفمند و مسئولیت پذیری، هیچ نوع سرگرمی تفریح و یا خرید کالا و... هیچ گاه نمی تواند حس کافی بودن و آرامش نسبی را در مردها به وجود آورد برخلاف مردها زن ها تا حدی می دانند که باید در زندگی چه کار کنند اما مردان باید به این که چه کاری باید در زندگی انجام دهند پی ببرند. امام علی علیه السلام: قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ.حکمت ۸۱ نهج البلاغه قيمت و ارزش هر كس به اندازه كارى است كه مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. چیزی که جوانان باید به خوبی درک کنند این است که ما مردان تنها تا زمانی ارزش داریم که چیزی برای ارائه به اطرافیان و توانایی حفاظت از دیگران را داشته باشیم! در غیر اینصورت قضاوت خواهیم شد و به عنوان موجودی بی ارزش تلقی میشویم. هیچ چیزی همچون تیپ، قیافه، قد و هیکل و... هیچکدام به تنهایی برای ما ارزشی نخواهد داشت، تا زمانی که چیزی برای ارائه به دیگران و حفاظت کردن از آنها را نداشته باشیم. در حقیقت تمام موارد بالا در با وجود مهارت و هنری که یاد داریم میتواند عاملی مثبت برای ما شمرده شود.

5

بریدۀ کتاب

صفحۀ 74

جایگاه خدا: در عمق وجود هر انسانی، تختی است که تنها برای خداوند ساخته شده است. این تخت، نمادی از بالاترین ارزش‌ها، عشق بی‌پایان و ایمانی است که در قلب ما جای دارد. هیچ گاه نباید اجازه دهیم که مفهومی غیر از خداوند، بر این تخت نشسته و حکمرانی کند. زیرا هر آنچه غیر از خداوند باشد، نمی‌تواند جایگاه واقعی او را پر کند و در نهایت، به جای آرامش و رستگاری، تنها عذاب و نابودی را به همراه خواهد آورد. گاهی اوقات، ما چیزهای دیگری را در زندگی خود بر می‌گزینیم و آن‌ها را بر تخت پادشاهی وجودمان می‌نشانیم. این می‌تواند ثروت، قدرت، شهرت یا حتی عشق به اشخاص باشد. اما هر چیزی که جای خداوند را بگیرد و به عنوان مهم‌ترین اولویت در زندگی ما قرار گیرد، در واقع یک بت است. بت‌ها می‌توانند در اشکال مختلفی ظاهر شوند و ما را از مسیر واقعی خود منحرف کنند. انسان باید به این باور برسد که نیازی به هیچ چیز و هیچ فردی جز خدا ندارد و خداوند به تنهایی می‌تواند همه نیازهای او را برآورده سازد. در این صورت است که انسان می‌تواند به آرامش واقعی دست یابد و در مسیر تکامل و پیشرفت گام بردارد. به این ترتیب، انسان در می‌یابد که تمام توانایی‌ها، استعدادها و فرصت‌هایی که برای رشد و پیشرفت نیاز دارد، در درون خود و در ارتباطش با خداوند نهفته است. او می‌آموزد که با توکل به خدا و اعتماد به او و نیت‌های پاک خود، می‌تواند به بالاترین درجات کمال و موفقیت دست یابد. این اعتقاد به انسان قدرت می‌دهد تا در برابر چالش‌ها ایستادگی کند و با امید به فردایی بهتر، هر روز را با شور و شوق آغاز کند. این باور که خداوند همه چیزهایی که برای پیشرفت نیاز داریم را به ما خواهد بخشید، ما را به سوی زندگی‌ای سرشار از شکرگزاری و امیدواری هدایت می‌کند. این زندگی نه تنها باعث رشد فردی می‌شود، بلکه می‌تواند به بهبود جامعه و محیط پیرامون ما نیز کمک کند.

10