بریده کتابهای مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) ریرا 1402/9/11 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 156 نقاشی، هر آفرینشی، باید جدی و درعینحال لذتبخش باشد-و در این کار فریب و نیرنگی نباید در کار باشد: نقاشی باید بر پایه مشاهده بصری باشد، باید ناشی از چیز محسوس باشد؛ نیروی آن باید منبعث از نفس طبیعت باشد، ناشی از خورشید، یعنی چشم آسمان باشد. 0 0 ریرا 1402/8/20 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 46 اما وی ذاتاً به زمین نزدیک بود. جای او در زیر آسمانِ باز بود، آنجا که ذهنش میتوانست با پرندگان به آسمان پرواز کند و پایش بر زمین باشد و خاکِ زیر پا را حس کند. 0 3 ریرا 1402/8/18 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 31 ونسان در ضمن مطالعاتش به سخنان گوته برخورده بود: ( خود را بشناس و با جهان در صلح و صفا باش ). 0 0 ریرا 1402/9/11 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 137 این مرد تجسد دو موجود است. یکی فوقالعاده مستعد و مهربان و دیگری خودبین و خشن. در این شکی نیست که اون دشمن خویش است، زیرا زندگی خود و دیگران را تباه میکند. 0 0 ریرا 1402/9/15 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 180 "موقتاً هنوز دیوانه نیستم" 0 0 ریرا 1402/8/18 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 38 به برادرش نوشت: بیمار بودن، در بازوان خداوند جای داشتن، و در ایام بیماری به اندیشهها و امیدهایی دست یافتن که در اوقات عادی برما ناشناختهاند... آری، سپس قدرت ایمان و رشد اعتماد را حس کردن... بد چیزی نیست. 0 0 ریرا 1402/8/20 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 39 ونسان به برادرش تئو نوشت: جای خوبی برای کار خواهد بود. با کتاب سر و کار خواهم داشت، و جهان دانش. میتوانم هرقدر که میخواهم کتاب بخوانم. چیزهای زیادی برای آموختن هست، و من هنوز احساس میکنم که چیزی نمیدانم. 0 0 ریرا 1402/8/21 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 59 "مرا از این رو دیوانه میپندارند که میخواهم یک مسیحی حقیقی باشم. مرا چون یک سگ دنبال میکنند و از خود میرانند، و میگویند رفتار و کردارم شرم آور است، چرا که میخواهم از رنج بینوایان و تیرهبختان بکاهم. نمیدانم چه باید بکنم. شاید هم حق با شما باشد، شاید هم من در این دنیا چیز بیارزش و بیهودهای باشم." 0 0 ریرا 1402/8/12 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 10 پسربچهای زمخت، در چشم اندازی خشن. اما با این همه حالتی اندوهگین در او به چشم میخورد، تو گویی به دوستی نیاز داشت که هرگز در دسترس نمییافت. 0 2 ریرا 1402/9/15 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 186 "رنج بدون شکوه و شکایت تنها درسی است که باید در زندگی بیاموزیم." 0 0 ریرا 1402/9/11 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 161 اکنون گرما شدید اما باشکوه است، خورشید است، که من در نبود لفظ بهتری که افاده معنی کند، آن را زرد، گوگردیِ کمرنگ، لیمویی کمرنگ مینامم. آه، چه رنگ زیباییاست زرد!. 0 0
بریده کتابهای مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) ریرا 1402/9/11 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 156 نقاشی، هر آفرینشی، باید جدی و درعینحال لذتبخش باشد-و در این کار فریب و نیرنگی نباید در کار باشد: نقاشی باید بر پایه مشاهده بصری باشد، باید ناشی از چیز محسوس باشد؛ نیروی آن باید منبعث از نفس طبیعت باشد، ناشی از خورشید، یعنی چشم آسمان باشد. 0 0 ریرا 1402/8/20 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 46 اما وی ذاتاً به زمین نزدیک بود. جای او در زیر آسمانِ باز بود، آنجا که ذهنش میتوانست با پرندگان به آسمان پرواز کند و پایش بر زمین باشد و خاکِ زیر پا را حس کند. 0 3 ریرا 1402/8/18 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 31 ونسان در ضمن مطالعاتش به سخنان گوته برخورده بود: ( خود را بشناس و با جهان در صلح و صفا باش ). 0 0 ریرا 1402/9/11 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 137 این مرد تجسد دو موجود است. یکی فوقالعاده مستعد و مهربان و دیگری خودبین و خشن. در این شکی نیست که اون دشمن خویش است، زیرا زندگی خود و دیگران را تباه میکند. 0 0 ریرا 1402/9/15 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 180 "موقتاً هنوز دیوانه نیستم" 0 0 ریرا 1402/8/18 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 38 به برادرش نوشت: بیمار بودن، در بازوان خداوند جای داشتن، و در ایام بیماری به اندیشهها و امیدهایی دست یافتن که در اوقات عادی برما ناشناختهاند... آری، سپس قدرت ایمان و رشد اعتماد را حس کردن... بد چیزی نیست. 0 0 ریرا 1402/8/20 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 39 ونسان به برادرش تئو نوشت: جای خوبی برای کار خواهد بود. با کتاب سر و کار خواهم داشت، و جهان دانش. میتوانم هرقدر که میخواهم کتاب بخوانم. چیزهای زیادی برای آموختن هست، و من هنوز احساس میکنم که چیزی نمیدانم. 0 0 ریرا 1402/8/21 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 59 "مرا از این رو دیوانه میپندارند که میخواهم یک مسیحی حقیقی باشم. مرا چون یک سگ دنبال میکنند و از خود میرانند، و میگویند رفتار و کردارم شرم آور است، چرا که میخواهم از رنج بینوایان و تیرهبختان بکاهم. نمیدانم چه باید بکنم. شاید هم حق با شما باشد، شاید هم من در این دنیا چیز بیارزش و بیهودهای باشم." 0 0 ریرا 1402/8/12 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 10 پسربچهای زمخت، در چشم اندازی خشن. اما با این همه حالتی اندوهگین در او به چشم میخورد، تو گویی به دوستی نیاز داشت که هرگز در دسترس نمییافت. 0 2 ریرا 1402/9/15 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 186 "رنج بدون شکوه و شکایت تنها درسی است که باید در زندگی بیاموزیم." 0 0 ریرا 1402/9/11 مردی که خورشید را دوست می داشت (زندگانی ونسان وان گوگ) جک ریموند جونز 5.0 1 صفحۀ 161 اکنون گرما شدید اما باشکوه است، خورشید است، که من در نبود لفظ بهتری که افاده معنی کند، آن را زرد، گوگردیِ کمرنگ، لیمویی کمرنگ مینامم. آه، چه رنگ زیباییاست زرد!. 0 0