بریده کتابهای کلئوپاترا آرام 1403/6/16 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 151 - مصر، کویر برهوتی است که رودخانهای از میانش میگذرد. خودت را دوست بدار. ظاهر تو به مراتب از بیابانهای مصر زیباتر و جذابتر است. 0 1 آرام 1403/6/17 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 196 - مرگ همیشه دشمن انسان نیست. مرگ گاهی نیز به مثابه دوست به سراغ انسان میآید تا او را از رنج و عذاب زندگی نجات دهد. اما شما هنوز جوانتر از آنید که درستی این سخن را بپذیرید. جوانان همیشه زندگی جاودان میخواهند. 0 6 𝘣𝘢𝘩𝘢𝘳˖⋆ 1403/5/6 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 140 کلئوپاترا آهسته گفت: -ترسیدم،فکر می کردم مرده ای. -اگر مرده بودم،غمگین می شدی؟ کلئوپاترا پاسخ داد: -باور نمی کنی؟من مهر تو را به دل گرفته ام. و این سخن اصلا دروغ نبود-شگفتا،مرا چه می شود؟این چه احساس ناخواسته ای است؟ سزار لبخند زد و گفت: -نزدیکتر بیا،گربهٔ ملوس. 0 15 𝘣𝘢𝘩𝘢𝘳˖⋆ 1403/5/3 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 11 برای واپسین بار دست نی نواز مرده را بوسید و ان را بر سینه نهاد.در دل سوگند خورد و به پدر وعده داد:مصر را،همانطور که تو می خواستی،نجات خواهم داد؛انتقامت را خواهم گرفت.همهٔ کسانی که تو را مسخره کردند،بابت این گستاخی بهای سنگینی خواهند پرداخت. 0 6 آرام 1403/6/17 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 197 در زیر آسمان خدا بود که آموختم طبیعت هم دهنده است و هم ستاننده. طبیعت از مرگ نمیترسد. این تنها مردانند که با هول و هراس با مرگ روبرو میشوند. 0 1 آرام 1403/6/16 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 127 - بدنم خسته نیست؛ این روح من است که احساس بیهودگی میکند. 1 23 آرام 1403/6/25 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 268 - کار آسانی نخواهد بود. - کارهای بزرگ هرگز آسان نیست. 0 1
بریده کتابهای کلئوپاترا آرام 1403/6/16 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 151 - مصر، کویر برهوتی است که رودخانهای از میانش میگذرد. خودت را دوست بدار. ظاهر تو به مراتب از بیابانهای مصر زیباتر و جذابتر است. 0 1 آرام 1403/6/17 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 196 - مرگ همیشه دشمن انسان نیست. مرگ گاهی نیز به مثابه دوست به سراغ انسان میآید تا او را از رنج و عذاب زندگی نجات دهد. اما شما هنوز جوانتر از آنید که درستی این سخن را بپذیرید. جوانان همیشه زندگی جاودان میخواهند. 0 6 𝘣𝘢𝘩𝘢𝘳˖⋆ 1403/5/6 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 140 کلئوپاترا آهسته گفت: -ترسیدم،فکر می کردم مرده ای. -اگر مرده بودم،غمگین می شدی؟ کلئوپاترا پاسخ داد: -باور نمی کنی؟من مهر تو را به دل گرفته ام. و این سخن اصلا دروغ نبود-شگفتا،مرا چه می شود؟این چه احساس ناخواسته ای است؟ سزار لبخند زد و گفت: -نزدیکتر بیا،گربهٔ ملوس. 0 15 𝘣𝘢𝘩𝘢𝘳˖⋆ 1403/5/3 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 11 برای واپسین بار دست نی نواز مرده را بوسید و ان را بر سینه نهاد.در دل سوگند خورد و به پدر وعده داد:مصر را،همانطور که تو می خواستی،نجات خواهم داد؛انتقامت را خواهم گرفت.همهٔ کسانی که تو را مسخره کردند،بابت این گستاخی بهای سنگینی خواهند پرداخت. 0 6 آرام 1403/6/17 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 197 در زیر آسمان خدا بود که آموختم طبیعت هم دهنده است و هم ستاننده. طبیعت از مرگ نمیترسد. این تنها مردانند که با هول و هراس با مرگ روبرو میشوند. 0 1 آرام 1403/6/16 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 127 - بدنم خسته نیست؛ این روح من است که احساس بیهودگی میکند. 1 23 آرام 1403/6/25 کلئوپاترا کالین فالکنر 5.0 0 صفحۀ 268 - کار آسانی نخواهد بود. - کارهای بزرگ هرگز آسان نیست. 0 1