بریدههای کتاب ما در برابر شما نرگس🐚 1403/2/8 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 116 غم بهاییه که برای عشق میپردازیم، رامونا. قلب شکسته یه قلب کامله. 0 6 نرگس🐚 1403/2/25 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 364 پیچیدهترین چیز درباره آدمهای خوب و بد این است که ما همه همزمان هردویشان هستیم. 0 4 نرگس🐚 1403/2/12 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 173 سخت است که به مردم اهمیت بدهی. واقعا چالش برانگیز است. لازم است که بپذیری و مدام به خودت یادآور شوی که دیگران هم حق زندگی دارند. ما دکمه خاموش و روشن نداریم که وقتی در میان مشکلات غوطهوریم بتوانیم از آن استفاده کنیم. و این به آن معنی است که دیگران هم چنین دکمهای ندارند. 0 3 نرگس🐚 1403/2/16 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 201 و واکنش مردم به امر رهبری همیشه اینطور است که: اگر تصمیمات تو به نفع من باشد، عادلی ، و اگر به ضرر من باشد، دیکتاتور، چون حقیقت دربارهی تودهی مردم ساده است اما دردناک: ما به منافع جمع فکر نمیکنیم. ما فقط و فقط به خودمان فکر میکنیم. 0 0 نرگس🐚 1403/2/25 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 360 این است کاری که مرگ با ما میکند. مثل یک گفتوگوی تلفنی است، به محض اینکه گوشی را میگذاریم، یادمان میآید چه باید میگفتیم. و اکنون فقط یک منشی تلفنی در آنسوی خط روشن است، پر از خاطرات؛ صداهایی پراکنده که ضعیفتر و ضعیفتر میشود. 0 0 نرگس🐚 1403/2/8 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 97 0 0 نرگس🐚 1403/2/29 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 410 گاه وقتی کسی را به خاک میسپاریم میگوییم درخت تازهای خواهد رویید، چون در روزنامه در کنار آگهیهای ترحیم، تبریک تولد هم به چشم میخورد. پس نه درختان تمام میشوند و نه آدمیان. اما چه فرق میکند؟ ما درختی تازه نمیخواهیم. نوزاد جدید هم. ما عزیز از دست رفتهمان را میخواهیم. 0 2 Della 1403/10/12 Us against you فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 421 “Survivors, Ana. Survivors. We’re survivors.” 0 14 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 79 «حالا هرچیزی که هستیم در درجه دوم قرار میگیره، چون حالا دیگه در درجه اول پدر و مادریم!» 0 4 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 112 «یادت هست همیشه میگفتی خیلی بلندپروازی، اینطوری معشوقه پیدا نمیکنی؟ تقصیر توئه، چون دلم میخواد کسی رو پیدا کنم که اونطوری که تو و پدر به هم نگاه میکنین به من نگاه کنه.» 0 2 سید :) 1403/10/2 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 102 هر کس که تمام زندگی اش را وقف چیزی کرده باشد دیر یا زود با این پرسش مواجه میشود :«چرا؟» چون اگر بخواهی در چیزی بهترین باشی ، باید هر چیز دیگر را قربانی آن کنی . 0 7 فاطمه طالبیان 1403/12/7 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 211 0 0 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 383 زمان میگذرد و بیشتر ما درگیر اینیم که صبحها بتوانیم خودمان را از تخت بیرون بکشیم. 0 2 mahdiye 1402/5/7 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 350 ما در چشم به هم زدنی راهی را بر می گزینیم که بقیه عمر باید تاوانش را پس بدهیم. 0 33 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 79 همه میپرسیدند: «آدم چطور میتونه از پس همچین اندوهی بربیاد؟» و تنها جواب پیتر این بود که آدم نمیتواند. آدم فقط به نفس کشیدن ادامه میدهد و بس. 0 2 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 7 بزرگ شدن برای بعضی دخترها چیزی نیست که انتخابش کرده باشند؛ برخی دخترها مجبورند بزرگ شوند. «برای پسرها شاید گاهی دنیا بر وفق مرادشون بچرخه، اما دنیا تقریبا همیشه بر ضد ما دخترهاست.» 0 10 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 342 وقتی مرگ به زندگیمان پنجه میاندازد، زندگی عادی امری میشود بسیار بسیار دور از دست. اندوه مثل یک جانور وحشی ما را چنان به دام تاریکی میکشد که بازگشت به خانه ناممکن مینماید. دیگر نخواهیم خندید. درد چنان در درونمان میپیچد که حتی تصور عادت کردن به آن هم ممکن نیست. 0 2 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 383 همه ما در اعماق وجودمان میگوییم ای کاش افسانهها به همین سادگی بودند، چون دوست داریم هم چنین باشد. اما جامعه مثل یخ است، نه مثل آب، سریع جهتش را عوض نمیکند و جاری نمیشود، چون تو اینطور میخواهی، بلکه مثل یخچالها یانتیمتری حرکت میکند. و گاه اصلا هیچ تکانی نمیخورد. 0 2 خاطره 1403/6/5 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 19 لئو فکر میکرد حالا اوضاع بهتر میشود اما بدتر شد. دوازده سال دارد و این تابستان یاد میگیرد که مردم یک دروغ ساده رو ترجیح میدهند به یک راست پیچیده، چون دروغ مزیتی دارد که شکست ناپذیرش میکند: حقیقت باید بتواند تمام جرئیات یک حادثه را باز کند و شرح دهد، اما دروغ فقط کافی است باور کردنی باشد. 0 22 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 310 «مسخرهترین چیز داشتن خانواده اینه که هیچوقت کافی نیستی.» 0 6
بریدههای کتاب ما در برابر شما نرگس🐚 1403/2/8 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 116 غم بهاییه که برای عشق میپردازیم، رامونا. قلب شکسته یه قلب کامله. 0 6 نرگس🐚 1403/2/25 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 364 پیچیدهترین چیز درباره آدمهای خوب و بد این است که ما همه همزمان هردویشان هستیم. 0 4 نرگس🐚 1403/2/12 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 173 سخت است که به مردم اهمیت بدهی. واقعا چالش برانگیز است. لازم است که بپذیری و مدام به خودت یادآور شوی که دیگران هم حق زندگی دارند. ما دکمه خاموش و روشن نداریم که وقتی در میان مشکلات غوطهوریم بتوانیم از آن استفاده کنیم. و این به آن معنی است که دیگران هم چنین دکمهای ندارند. 0 3 نرگس🐚 1403/2/16 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 201 و واکنش مردم به امر رهبری همیشه اینطور است که: اگر تصمیمات تو به نفع من باشد، عادلی ، و اگر به ضرر من باشد، دیکتاتور، چون حقیقت دربارهی تودهی مردم ساده است اما دردناک: ما به منافع جمع فکر نمیکنیم. ما فقط و فقط به خودمان فکر میکنیم. 0 0 نرگس🐚 1403/2/25 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 360 این است کاری که مرگ با ما میکند. مثل یک گفتوگوی تلفنی است، به محض اینکه گوشی را میگذاریم، یادمان میآید چه باید میگفتیم. و اکنون فقط یک منشی تلفنی در آنسوی خط روشن است، پر از خاطرات؛ صداهایی پراکنده که ضعیفتر و ضعیفتر میشود. 0 0 نرگس🐚 1403/2/8 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 97 0 0 نرگس🐚 1403/2/29 ما در برابر شما فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 410 گاه وقتی کسی را به خاک میسپاریم میگوییم درخت تازهای خواهد رویید، چون در روزنامه در کنار آگهیهای ترحیم، تبریک تولد هم به چشم میخورد. پس نه درختان تمام میشوند و نه آدمیان. اما چه فرق میکند؟ ما درختی تازه نمیخواهیم. نوزاد جدید هم. ما عزیز از دست رفتهمان را میخواهیم. 0 2 Della 1403/10/12 Us against you فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 421 “Survivors, Ana. Survivors. We’re survivors.” 0 14 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 79 «حالا هرچیزی که هستیم در درجه دوم قرار میگیره، چون حالا دیگه در درجه اول پدر و مادریم!» 0 4 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 112 «یادت هست همیشه میگفتی خیلی بلندپروازی، اینطوری معشوقه پیدا نمیکنی؟ تقصیر توئه، چون دلم میخواد کسی رو پیدا کنم که اونطوری که تو و پدر به هم نگاه میکنین به من نگاه کنه.» 0 2 سید :) 1403/10/2 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 102 هر کس که تمام زندگی اش را وقف چیزی کرده باشد دیر یا زود با این پرسش مواجه میشود :«چرا؟» چون اگر بخواهی در چیزی بهترین باشی ، باید هر چیز دیگر را قربانی آن کنی . 0 7 فاطمه طالبیان 1403/12/7 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 211 0 0 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 383 زمان میگذرد و بیشتر ما درگیر اینیم که صبحها بتوانیم خودمان را از تخت بیرون بکشیم. 0 2 mahdiye 1402/5/7 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 350 ما در چشم به هم زدنی راهی را بر می گزینیم که بقیه عمر باید تاوانش را پس بدهیم. 0 33 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 79 همه میپرسیدند: «آدم چطور میتونه از پس همچین اندوهی بربیاد؟» و تنها جواب پیتر این بود که آدم نمیتواند. آدم فقط به نفس کشیدن ادامه میدهد و بس. 0 2 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 7 بزرگ شدن برای بعضی دخترها چیزی نیست که انتخابش کرده باشند؛ برخی دخترها مجبورند بزرگ شوند. «برای پسرها شاید گاهی دنیا بر وفق مرادشون بچرخه، اما دنیا تقریبا همیشه بر ضد ما دخترهاست.» 0 10 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 342 وقتی مرگ به زندگیمان پنجه میاندازد، زندگی عادی امری میشود بسیار بسیار دور از دست. اندوه مثل یک جانور وحشی ما را چنان به دام تاریکی میکشد که بازگشت به خانه ناممکن مینماید. دیگر نخواهیم خندید. درد چنان در درونمان میپیچد که حتی تصور عادت کردن به آن هم ممکن نیست. 0 2 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 383 همه ما در اعماق وجودمان میگوییم ای کاش افسانهها به همین سادگی بودند، چون دوست داریم هم چنین باشد. اما جامعه مثل یخ است، نه مثل آب، سریع جهتش را عوض نمیکند و جاری نمیشود، چون تو اینطور میخواهی، بلکه مثل یخچالها یانتیمتری حرکت میکند. و گاه اصلا هیچ تکانی نمیخورد. 0 2 خاطره 1403/6/5 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 19 لئو فکر میکرد حالا اوضاع بهتر میشود اما بدتر شد. دوازده سال دارد و این تابستان یاد میگیرد که مردم یک دروغ ساده رو ترجیح میدهند به یک راست پیچیده، چون دروغ مزیتی دارد که شکست ناپذیرش میکند: حقیقت باید بتواند تمام جرئیات یک حادثه را باز کند و شرح دهد، اما دروغ فقط کافی است باور کردنی باشد. 0 22 Melody 1404/2/28 ما در برابر شما جلد 2 فردریک بکمن 4.3 26 صفحۀ 310 «مسخرهترین چیز داشتن خانواده اینه که هیچوقت کافی نیستی.» 0 6