بریده‌های کتاب راهی به سوی خوشبختی : کیلومتر صفر

سردرگمی و مشکل از اینجا ناشی می شود که ما تفاوتی بین آنچه خودمان هستیم و آنچه بدست می آوریم، قائل نمی شویم. دیگر نمی دانی اگر کسی به ما عشق می ورزد بیشتر با موفقیت ما مرتبط است یا با آنچه از خودمان نشان می دهیم؛ یا دلیل آن بیشتر این است که آن فرد دوست دارد ما را در حلقه دوستان و آشنایان خود داشته باشد.

تعیین جهت، می تواند مفید باشد؛ اما با تمرکز دائم بر هدف، سفر را فراموش می کنیم. وسواس ما نسبت به نتایج، باعث ترس ما از شکست می شود. نتیجه یک واقعیت است، لحظه ای کوتاه بین دو سفر.

شادی یک وضعیت روحی است و به آنچه بعدا اتفاق می افتد، یا یک واقعیت بیرونی بستگی ندارد. از اینجا و اکنون شروع می شود.

برای یافتن هماهنگی بین خود و دیگران، کافی است از دیگری به عنوان هدیه استقبال کنیم، چون دیگری آینه من است و اوست که درهای فهم را به روی من می گشاید.

خطر مطابق میل خود زندگی کردن را بپذیر و خود واقعی ات باش.

به دلیل ترس از رنج کشیدن و ضربه خوردن، اجازه و امکان این را نمی دهی که کسی به زندگی ات وارد شود. خودت را بسته ای، راه دستیابی به خودت را قفل کرده ای.

تو محبت خود را به عنوان پاداش می دهی یا به عنوان مجازات میگیری، ولی عشق این طور نیست. بی قید و شرط است.

وقتی قضاوت ها، دیده ها و شنیده ها را نادیده می گیری، دیگر هیچ چیز نمی تواند بر روی خوب زیستن تو تاثیر بگذارد. آیا این هدف خوبی نیست که در هر زمان احساس خوبی داشته باشیم؟

شما خود را باعنوان، محله زندگی، دارایی، اصل و نسب، کار و روابطتان تعریف می کنید و فقط از طریق آن ها اثبات وجود می کنید. شما دیگر نمی توانید تصور کنید که برای آنچه هستید، دوست داشته شوید، یک انسان صِرف.

هنگامی که احساس میکنی طرف مقابلت پرخاشگری میکند، علائم ناراحتی او را مشاهده کن و بجای حمله و مقابله به مثل کردن، با ارسال افکار عاشقانه، به او احساس اطمینان بده.

تنها اشتباهات واقعی ما در زندگی آن هایی هستند که تکرارشان می کنیم. مابقی تنها فرصت های یادگیری اند.از شکست نترس، چون قبل از پیروزی سر و کله اش پیدا می شود. شجاع باش.