بریدههای کتاب حافظ ناشنیده پند محمدرضا زاهدی 1403/6/13 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 41 شتر را چو شور طرب در سر است اگر آدمی را نباشد خر است 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/14 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 46 شیخ اجل: گر هنرمند از اوباش جفایی بیند تا دلِ خویش نیازارد و در هم نشود سنگِ بد گوهر اگر کاسه زرّین بشکست قیمتِ سنگ نیفزاید و زر کم نشود 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/12 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 26 چنان پر شد فضای سینه از دوست که فکر خویش گم شد از ضمیرم 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/12 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 26 روا مدار خدایا که در حریم وصال رقیب محرم و حِرمان نصیب من باشد 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/12 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 31 در آستین مرقع پیاله پنهان کن که همچو چشم صراحی، زمانه خونریز است 0 2 محمدرضا زاهدی 1403/6/9 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 8 در دورانی زندگی میکنیم که غالبا سر به سنگ خوردن با سر به باد دادن مقارن است. 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/14 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 52 گفتم به گوشهای بنشینم ولی دلم ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست سعدی 0 1 محمدرضا زاهدی 1403/6/14 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 53 جهان ملک خاتون: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده نقش خیال رویت بر لوح جان کشیده دل ز اشتیاق وصلت از جان ملول گشته جان در هوای لعلت از غم به لب رسیده 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/15 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 72 گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم سعدی 0 1 محمدرضا زاهدی 1403/6/14 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 58 یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/9 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 22 واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند! مشکلی دارم، زِ دانشمندِ مجلس بازپرس توبهفرمایان، چرا خود توبه کمتر میکنند؟ 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/9 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 13 محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد قصه ماست که در هر سر بازار بماند 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/13 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 35 شیخ اجل: مراست با همه عیب این هنر بحمداللّٰه که سر فرو نکند همتم به هر جایی حضرت حافظ: من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم 0 3
بریدههای کتاب حافظ ناشنیده پند محمدرضا زاهدی 1403/6/13 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 41 شتر را چو شور طرب در سر است اگر آدمی را نباشد خر است 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/14 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 46 شیخ اجل: گر هنرمند از اوباش جفایی بیند تا دلِ خویش نیازارد و در هم نشود سنگِ بد گوهر اگر کاسه زرّین بشکست قیمتِ سنگ نیفزاید و زر کم نشود 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/12 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 26 چنان پر شد فضای سینه از دوست که فکر خویش گم شد از ضمیرم 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/12 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 26 روا مدار خدایا که در حریم وصال رقیب محرم و حِرمان نصیب من باشد 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/12 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 31 در آستین مرقع پیاله پنهان کن که همچو چشم صراحی، زمانه خونریز است 0 2 محمدرضا زاهدی 1403/6/9 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 8 در دورانی زندگی میکنیم که غالبا سر به سنگ خوردن با سر به باد دادن مقارن است. 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/14 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 52 گفتم به گوشهای بنشینم ولی دلم ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست سعدی 0 1 محمدرضا زاهدی 1403/6/14 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 53 جهان ملک خاتون: ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده نقش خیال رویت بر لوح جان کشیده دل ز اشتیاق وصلت از جان ملول گشته جان در هوای لعلت از غم به لب رسیده 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/15 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 72 گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم سعدی 0 1 محمدرضا زاهدی 1403/6/14 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 58 یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/9 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 22 واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند! مشکلی دارم، زِ دانشمندِ مجلس بازپرس توبهفرمایان، چرا خود توبه کمتر میکنند؟ 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/9 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 13 محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد قصه ماست که در هر سر بازار بماند 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/6/13 حافظ ناشنیده پند ایرج پزشکزاد 4.0 4 صفحۀ 35 شیخ اجل: مراست با همه عیب این هنر بحمداللّٰه که سر فرو نکند همتم به هر جایی حضرت حافظ: من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم 0 3