بریدههای کتاب ن سید مجتبی مشرّف 1404/4/20 ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 50 درهای؟ نه! رود باریکی؟ نه! دیواریست؟ نه! بین ما با مرگ ای یاران، وریدی بیش نیست تا پذیرایی کنی تنها گریبان چاک کن این که بر در میزند زخم جدیدی بیش نیست... 0 1 سید مجتبی مشرّف 1404/4/21 ی حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 51 غم چیست؟ غم چه کرد؟ که دانست در جهان؟ من دانم و خدای من و استخوان من... 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 13 سیاست نیست اسرارِ نهان با دوستان گفتن / بسا پیکِ امین در جامۀ جاسوس برگردد! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 15 وگر بناست ببندم چرا دهان دادهست؟! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 16 ناگاه، شیرِ خطخطیِ بیخطر شدند / ما را گمان نبود به این رویِ دوستان 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 23 جوجههای اعتقادم را کجا پنهان کنم وقتی، / شک شبیه گربه از دیوارِ ایمان میرود بالا 0 2 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 25 آتش بزن مرا و به خاکسترم نشان / اما گمان مدار که این آخر من است 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 28 حتی درخت، سینۀ این خاک را شکافت / زیرا زمین به دانۀ آن اعتماد کرد! 0 2 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 30 حُسن، آن است که در صورتِ بسیاری هست / عشق، چیزیست که در چنتۀ بسیاری نیست! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 32 موجهای بیقرار و گوشماهیها که هیچ / عشق، گهگاهی نهنگی را به ساحل میکشد! 0 2 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 40 بیش از صدای دلکش گنجشگ و جوی آب، / در خاطرش غریو تفنگ است کشورم! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 42 گرچه خاموشم میان گنجه در پستوی خویش، / چارۀ روز مبادایی، فشنگی در من است! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 43 آه، این مرتبه پیغمبرِ زشتی بفرست / تا امانش دهی از کینۀ کنعانیها! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 48 اولین درسِ پیمبر شدنش بود، عجب! / یوسف آموخت تهِ چاه: برادر این است! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 53 جان نکردی چاشنی، تیرت همینجا اوفتاد! / جز همین حد را نمیداند کمانت بیشتر 0 2 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 54 بارها در راهِ دریا بر زمین افتادهام، / آری آری دیدهام من، آبشار اینگونه است! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 61 غمِ نخست که آمد گمان نکردم هیچ، / که کوه میشود این نو رسیده، کاه به کاه! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 62 حالم چو دلیریست که از بختِ بدِ خویش، / در لشکرِ دشمن پسری داشته باشد! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 64 پستوی خانههاست پُر از آنچه خواستی / دنبالِ مرد در کفِ میدان نگرد، نیست! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 71 ز عمرِ رفته آهی ماند، بر آیینۀ جانم / طلا در کوره کردم، مُشتِ خاکستر در آوردم 0 1
بریدههای کتاب ن سید مجتبی مشرّف 1404/4/20 ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 50 درهای؟ نه! رود باریکی؟ نه! دیواریست؟ نه! بین ما با مرگ ای یاران، وریدی بیش نیست تا پذیرایی کنی تنها گریبان چاک کن این که بر در میزند زخم جدیدی بیش نیست... 0 1 سید مجتبی مشرّف 1404/4/21 ی حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 51 غم چیست؟ غم چه کرد؟ که دانست در جهان؟ من دانم و خدای من و استخوان من... 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 13 سیاست نیست اسرارِ نهان با دوستان گفتن / بسا پیکِ امین در جامۀ جاسوس برگردد! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 15 وگر بناست ببندم چرا دهان دادهست؟! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 16 ناگاه، شیرِ خطخطیِ بیخطر شدند / ما را گمان نبود به این رویِ دوستان 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 23 جوجههای اعتقادم را کجا پنهان کنم وقتی، / شک شبیه گربه از دیوارِ ایمان میرود بالا 0 2 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 25 آتش بزن مرا و به خاکسترم نشان / اما گمان مدار که این آخر من است 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 28 حتی درخت، سینۀ این خاک را شکافت / زیرا زمین به دانۀ آن اعتماد کرد! 0 2 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 30 حُسن، آن است که در صورتِ بسیاری هست / عشق، چیزیست که در چنتۀ بسیاری نیست! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 32 موجهای بیقرار و گوشماهیها که هیچ / عشق، گهگاهی نهنگی را به ساحل میکشد! 0 2 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 40 بیش از صدای دلکش گنجشگ و جوی آب، / در خاطرش غریو تفنگ است کشورم! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 42 گرچه خاموشم میان گنجه در پستوی خویش، / چارۀ روز مبادایی، فشنگی در من است! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 43 آه، این مرتبه پیغمبرِ زشتی بفرست / تا امانش دهی از کینۀ کنعانیها! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 48 اولین درسِ پیمبر شدنش بود، عجب! / یوسف آموخت تهِ چاه: برادر این است! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 53 جان نکردی چاشنی، تیرت همینجا اوفتاد! / جز همین حد را نمیداند کمانت بیشتر 0 2 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 54 بارها در راهِ دریا بر زمین افتادهام، / آری آری دیدهام من، آبشار اینگونه است! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 61 غمِ نخست که آمد گمان نکردم هیچ، / که کوه میشود این نو رسیده، کاه به کاه! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 62 حالم چو دلیریست که از بختِ بدِ خویش، / در لشکرِ دشمن پسری داشته باشد! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 64 پستوی خانههاست پُر از آنچه خواستی / دنبالِ مرد در کفِ میدان نگرد، نیست! 0 1 محمد ابراهیمی 2 روز پیش ن حسین جنتی 4.0 1 صفحۀ 71 ز عمرِ رفته آهی ماند، بر آیینۀ جانم / طلا در کوره کردم، مُشتِ خاکستر در آوردم 0 1