بریده‌های کتاب دختر بد خوب

《گاهی اوقات رها کردن کسی که کار بدی کرده بهترین کاره.》

این روزها همه فقط همین کار رو می‌کنن: حرف زدن. یادشون رفته چطور باید گوش کنن.

زندگی مضحک است:به شما شادی می‌بخشد و بعد تمام آن شادی را پس می‌گیرد.

دنیا پر از آدم‌هایی است که به شکل خوبی می‌توانند بد باشند و به شکل بدی خوب.

تنها نکته خوبِ از دست دادنِ همه چیز آزادی‌ای است که از نداشتن چیزی برای از دست دادن شکل می‌گیرد.

بدترین نوع دلشکستگی اینه ،کسی که دوست داری به کسی تبدیل بشه که نمی تونی دوستش داشته باشی ...شب به خیر

و سخت است کسی را که بدجوری دلت می‌خواهد در ذهنت بماند فراموش کنی.

گاهی اوقات، ادم های بد بدل ادم های غمگین اند

دنیا پر از آدم هایی است که به شکل خوبی می‌توانند بد باشند و به شکل بدی خوب.

جوان های بد به پیر‌های بد تبدیل می‌شوند. نفرت با گذر عمر درمان نمی‌شود.

حس چیزی_حتی درد_بهتر از حس نکردن چیزی است.

می‌گویند هیچ چیز مثل عشق یک مادر نیست.این را که بگذارید کنار متوجه می‌شوید هیچ چیز هم مثل نفرت یک دختر نیست.

او کارهای خیلی بدی کرده و قرار است کارهای وحشتناک دیگری هم بکند.وقتی گذشته‌ات به حالت می‌رسد،آینده خیلی نامطمئن به نظر می‌رسد.

شاید تمام آدم های شرور قهرمانان داستان زندگی خودشان اند.

گاهی انجام دادن کار نادرست درست‌ترین کار است.این را همه می‌دانند، حتی اگر برعکسش را وانمود کنند.

همیشه در این بخش از مسیرش، تندتر راه می‌رود، اما دلیلش را نمی‌داند. قدم‌های تند مصممانه،انگار بخواهد از خودش جلو بزند یا فرار کند.

باید برای چیزهایی که خیلی دوست داری وقت بذاری. اگه این کار رو نکنی، حماقت کردی.

گاهی هر چقدر هم برای پنهان ماندن تقلا کنیم،باز دردسر پیدایمان می‌کند.

بدترین نوع دلشکستگی اینه: کسی که دوست داری به کسی تبدیل بشه که نمیتونی دوسش داشته باشی. شب بخیر،کفشدوزک.