بریدههای کتاب تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمدحسین معصومی 1403/10/18 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 28 علامه (المیزان جلد ۵ صفحه 2٨):فقاهت به معنای خبره بودن در فقه و یا راوی حدیث بودن چه تناسبی با تصدی مسائل سیاسی و اداره ی کشور دارد تا خداوند مردم را به مراجعه کردن به آنها در این امور موظف کند؟ و مگر امیدی به حل این مشکلات توسط آنها وجود دارد؟ و مگر آنها چه تخصصی در این باره دارند؟... 0 0 محمدحسین معصومی 1403/10/20 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 63 در نظام فکر و اندیشه ی ایشان اگر ارتباط بین عقائد و اخلاق و احکام را ریشه یابی کنید به یک سری اصول میرسید که آن اصول به توحید می انجامد و اگر در توحید تأمل کنید، آن هم اقتضائاتی را دارد که به احکام می انجامد... 0 4 محمدحسین معصومی 1403/10/20 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 68 علامه تلویحاً می فرمایند جامعه ای که فقهی هست اما فقط فقه حکومت میکند و بس و از اخلاق خبری نیست در حقیقت دین در آن جامعه مرده است و با این احکام فقهی مصالح دین تأمین شدنی نیست... 0 5 محمدحسین معصومی 1403/10/18 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 26 علامه:در شریعت اسلام دستوری مربوط به تعیین یکی از آنها(انتخاب شیوه حکومت) وارد نشده و حقاً هم نباید وارد شود؛ زیرا شریعت تنها متضمن مواد ثابته دین است و طرز حکومت با تغییر و تبدیل جامعه ها به حسب پیشرفت تمدن قابل تغییر است.... 0 0 محمدحسین معصومی 1403/10/24 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 97 تعبیر خود قرآن هم این است که يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً، همین قرآن برای عده ای سبب هدایت است و برای دیگران سبب ضلالت و گمراهی و اگر کسی گمان کند که قرآن؛ این پیام هدایت انبیاء، هیچگونه ظرفیتی برای سوء استفاده(یا استبداد دینی) در آن وجود ندارد، چنین شخصی نه تنها واقعیت های تاریخی را نپذیرفته و انکار کرده، علاوه بر آن اساساً با آنچه در قرآن آمده هم مواجهه صحیحی نداشته است... 0 1 محمدحسین معصومی 1403/10/28 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 157 از آنجا که جوامع مسیحی بر اساس استبداد اداره میشد، خبری از آزادی نبود تا اینکه طبقه حاکم و فرمانروایان علمای دین و حاملان شریعت را در اختیار گرفته و جذب خود کردند و به وسیله استخدام علماء توانستند دل توده های مردم را به دست بگیرند؛ چون علمای دین بین مردم قداست و وجاهت داشتند آنها را جذب کردند تا در بین مردم نفوذ کنند بعد علامه به اینجا میرسد که نه فقط دنیای مردم را تحت حکومت و سلطه خود در آورده اند، بلکه کم کم دین را هم تحت تسخیر خود درآوردند؛ یعنی بر علماء هم حاکم شدند... (المیزان ج4 ص 154) 0 3 محمدحسین معصومی 1403/10/28 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 156 ایشان (علامه) مکرر در المیزان مطرح کرده این نکته است که اساساً پیدایش کمونیزم محصول حاکمیت سرمایه داری ست؛ یعنی اگر میخواهید ببینید چرا کمونیسم به وجود آمده و چرا این جریان الحاد در جامعه بشری شکل گرفته، باید ببینید در چه فضایی متولد شده و عواملی که موجب بروز این الحاد شده چیست؟ علامه اصرار دارد که چون در جامعه سرمایه داری ،ظلم فساد بیداد، فشار طبقاتی، فقر و محرومیت هست اینها باعث شد که مردم گرایش به کمونیسم پیدا کنند و تا وقتی که جامعه روی عدالت را نبیند زمینه برای الحاد وجود دارد؛ یعنی گریز از دین یک منشأ اجتماعی داشته است... 0 1 محمدحسین معصومی 1403/10/16 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 13 علامه طباطبایی: ... اصل در سعادت انسان به حسب آفرینش سعادت «فرد» است و سعادتِ اجتماع فرع آن است نه به عکس. به عبارت دیگر مقصود آفرینش طبیعت انسانی است که همانا وجود فرد است نه هیئت اجتماعی افراد و انسان که به سوی عقد اجتماعی هدایت میشود و برای نگهداری فرد است... 0 1
بریدههای کتاب تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمدحسین معصومی 1403/10/18 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 28 علامه (المیزان جلد ۵ صفحه 2٨):فقاهت به معنای خبره بودن در فقه و یا راوی حدیث بودن چه تناسبی با تصدی مسائل سیاسی و اداره ی کشور دارد تا خداوند مردم را به مراجعه کردن به آنها در این امور موظف کند؟ و مگر امیدی به حل این مشکلات توسط آنها وجود دارد؟ و مگر آنها چه تخصصی در این باره دارند؟... 0 0 محمدحسین معصومی 1403/10/20 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 63 در نظام فکر و اندیشه ی ایشان اگر ارتباط بین عقائد و اخلاق و احکام را ریشه یابی کنید به یک سری اصول میرسید که آن اصول به توحید می انجامد و اگر در توحید تأمل کنید، آن هم اقتضائاتی را دارد که به احکام می انجامد... 0 4 محمدحسین معصومی 1403/10/20 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 68 علامه تلویحاً می فرمایند جامعه ای که فقهی هست اما فقط فقه حکومت میکند و بس و از اخلاق خبری نیست در حقیقت دین در آن جامعه مرده است و با این احکام فقهی مصالح دین تأمین شدنی نیست... 0 5 محمدحسین معصومی 1403/10/18 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 26 علامه:در شریعت اسلام دستوری مربوط به تعیین یکی از آنها(انتخاب شیوه حکومت) وارد نشده و حقاً هم نباید وارد شود؛ زیرا شریعت تنها متضمن مواد ثابته دین است و طرز حکومت با تغییر و تبدیل جامعه ها به حسب پیشرفت تمدن قابل تغییر است.... 0 0 محمدحسین معصومی 1403/10/24 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 97 تعبیر خود قرآن هم این است که يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً، همین قرآن برای عده ای سبب هدایت است و برای دیگران سبب ضلالت و گمراهی و اگر کسی گمان کند که قرآن؛ این پیام هدایت انبیاء، هیچگونه ظرفیتی برای سوء استفاده(یا استبداد دینی) در آن وجود ندارد، چنین شخصی نه تنها واقعیت های تاریخی را نپذیرفته و انکار کرده، علاوه بر آن اساساً با آنچه در قرآن آمده هم مواجهه صحیحی نداشته است... 0 1 محمدحسین معصومی 1403/10/28 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 157 از آنجا که جوامع مسیحی بر اساس استبداد اداره میشد، خبری از آزادی نبود تا اینکه طبقه حاکم و فرمانروایان علمای دین و حاملان شریعت را در اختیار گرفته و جذب خود کردند و به وسیله استخدام علماء توانستند دل توده های مردم را به دست بگیرند؛ چون علمای دین بین مردم قداست و وجاهت داشتند آنها را جذب کردند تا در بین مردم نفوذ کنند بعد علامه به اینجا میرسد که نه فقط دنیای مردم را تحت حکومت و سلطه خود در آورده اند، بلکه کم کم دین را هم تحت تسخیر خود درآوردند؛ یعنی بر علماء هم حاکم شدند... (المیزان ج4 ص 154) 0 3 محمدحسین معصومی 1403/10/28 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 156 ایشان (علامه) مکرر در المیزان مطرح کرده این نکته است که اساساً پیدایش کمونیزم محصول حاکمیت سرمایه داری ست؛ یعنی اگر میخواهید ببینید چرا کمونیسم به وجود آمده و چرا این جریان الحاد در جامعه بشری شکل گرفته، باید ببینید در چه فضایی متولد شده و عواملی که موجب بروز این الحاد شده چیست؟ علامه اصرار دارد که چون در جامعه سرمایه داری ،ظلم فساد بیداد، فشار طبقاتی، فقر و محرومیت هست اینها باعث شد که مردم گرایش به کمونیسم پیدا کنند و تا وقتی که جامعه روی عدالت را نبیند زمینه برای الحاد وجود دارد؛ یعنی گریز از دین یک منشأ اجتماعی داشته است... 0 1 محمدحسین معصومی 1403/10/16 تاملات سیاسی علامه طباطبایی محمد سروش 3.3 1 صفحۀ 13 علامه طباطبایی: ... اصل در سعادت انسان به حسب آفرینش سعادت «فرد» است و سعادتِ اجتماع فرع آن است نه به عکس. به عبارت دیگر مقصود آفرینش طبیعت انسانی است که همانا وجود فرد است نه هیئت اجتماعی افراد و انسان که به سوی عقد اجتماعی هدایت میشود و برای نگهداری فرد است... 0 1