بریدههای کتاب کیمبرلی چانگ mobina 1403/12/18 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 134 خاله پائولا یک لحظه چهره مودبش را کنار زده بود و ما چهره تاریک و سیاه آن چهره مودب را دیده بودیم. ما اجازه داشتیم آنجا کار کنیم و نباید برای او هیچ دردسری درست میکردیم، اما او نمیخواست ما موفقتر از او باشیم. 0 4 mobina 1403/12/18 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 91 متوجه شدم که هیچ بابانوئلی در کار نیست، و فقط مادرم را دارم، اما همین کافی بود. 0 4 mobina 1403/12/18 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 73 میخواستم به او بگویم شرایطم در هنگ کنگ مثل او بود، و میدانم تحسین شدن و در عین حال مورد تنفر واقع شدن چه حسی دارد، و میدانم این در واقع به معنای تنها بودن است. میخواستم به او بگویم به نظرم چشمان زیبایی دارد. اما مثل خیلی از حرفهایی که میخواستم بگویم و نگفتم، این حرفها را هم هرگز به زبان نیاوردم. 0 4 mobina 1403/12/5 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 12 خاله پائولا به ما کمک نمیکرد. ما تنها و بیکس بودیم. 0 2 mobina 1403/12/18 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 137 "اگر ویولنم رو نداشتم، فراموش میکردم که کی بودم." 0 5
بریدههای کتاب کیمبرلی چانگ mobina 1403/12/18 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 134 خاله پائولا یک لحظه چهره مودبش را کنار زده بود و ما چهره تاریک و سیاه آن چهره مودب را دیده بودیم. ما اجازه داشتیم آنجا کار کنیم و نباید برای او هیچ دردسری درست میکردیم، اما او نمیخواست ما موفقتر از او باشیم. 0 4 mobina 1403/12/18 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 91 متوجه شدم که هیچ بابانوئلی در کار نیست، و فقط مادرم را دارم، اما همین کافی بود. 0 4 mobina 1403/12/18 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 73 میخواستم به او بگویم شرایطم در هنگ کنگ مثل او بود، و میدانم تحسین شدن و در عین حال مورد تنفر واقع شدن چه حسی دارد، و میدانم این در واقع به معنای تنها بودن است. میخواستم به او بگویم به نظرم چشمان زیبایی دارد. اما مثل خیلی از حرفهایی که میخواستم بگویم و نگفتم، این حرفها را هم هرگز به زبان نیاوردم. 0 4 mobina 1403/12/5 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 12 خاله پائولا به ما کمک نمیکرد. ما تنها و بیکس بودیم. 0 2 mobina 1403/12/18 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 137 "اگر ویولنم رو نداشتم، فراموش میکردم که کی بودم." 0 5