بریدههای کتاب کیمبرلی چانگ mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 287 "من مثل تو نیستم، کیمبرلی. یه آدم احمقم. من قهرمان یه فیلم کونگفو نیستم که بیام و شما رو از زندگیای که دارین نجات بدم." "لازم نیست نجاتمون بدی. من خودمون رو نجات میدم." 0 4 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 134 خاله پائولا یک لحظه چهره مودبش را کنار زده بود و ما چهره تاریک و سیاه آن چهره مودب را دیده بودیم. ما اجازه داشتیم آنجا کار کنیم و نباید برای او هیچ دردسری درست میکردیم، اما او نمیخواست ما موفقتر از او باشیم. 0 4 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 206 وقتی هیچ راه فراری نداشتم، نمیتوانستم گریه کنم. حرف زدن در مورد مشکلاتم، فقط حجم ناراحتیام را به طرز بیرحمانهای آشکار میکرد. 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 137 "اگر ویولنم رو نداشتم، فراموش میکردم که کی بودم." 0 4 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 152 من به هیچوجه شبیه بقیه دخترها نبودم. اگر آنها خوشگل بودند، پس من چه بودم؟ 0 6 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 91 متوجه شدم که هیچ بابانوئلی در کار نیست، و فقط مادرم را دارم، اما همین کافی بود. 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 270 "چرا عاشقم نیستی؟" "کِرت، تقریبا همهی دخترای مدرسه عاشقتن." "همه عاشقمن جز تو." 0 11 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 160 حقیقت این بود که دوست نداشتم در مورد خودم حرف بزنم. بودن در دنیای آنِت و تظاهر به اینکه زندگی من هم شبیه زندگی اوست، مایه آرامش خاطرم بود. نمیخواستم او بداند چقدر به من سخت میگذرد. 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 286 "قلبم اونقدر زخمیه که خون گریه میکنم." 1 9 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 181 شرایط زندگیمان تغییر نکرد. اما به مرور زمان دیگر به خودم اجازه ندادم که احساس ناراحتی کنم. 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 73 میخواستم به او بگویم شرایطم در هنگ کنگ مثل او بود، و میدانم تحسین شدن و در عین حال مورد تنفر واقع شدن چه حسی دارد، و میدانم این در واقع به معنای تنها بودن است. میخواستم به او بگویم به نظرم چشمان زیبایی دارد. اما مثل خیلی از حرفهایی که میخواستم بگویم و نگفتم، این حرفها را هم هرگز به زبان نیاوردم. 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 303 هیچوقت نمیخوام انقدر عاشق کسی باشم که تو وجودم برای دوست داشتن خودم جایی باقی نمونه. هیچوقت نمیخوام انقدر عاشق کسی باشم که اگه ترکم کرد و رفت، نتونم دووم بیارم. 0 4 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 273 من در مقابل دیگر دانشآموزان چه شانسی میتوانستم داشته باشم؟ من صرفا یک دختر فقیر بودم که مهارت کاربردی اصلیاش، سریعتر از حد معمول بستهبندی کردن دامن بود. 0 12 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 222 حس میکردم از فرط خوشحالی در حال درخشیدن هستم، و تمام دنیا میتوانند خوشحالیای که از وجودم ساطع میشود را ببینند. 0 8 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 308 "اگه خوششانس باشم." "تو یه چیز بهتر از شانس داری. تو باهوشی." 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 12 خاله پائولا به ما کمک نمیکرد. ما تنها و بیکس بودیم. 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 318 "اما من توی مسیر تو خوشبخت نمیشدم، و میدونم که تو هم توی مسیر من خوشبخت نمیشدی." 0 7 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 262 عشق از چه راههایی که نمیتوانست ما را شکنجه کند. 0 7 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 213 تنها چیزی که میخواستم کمی استراحت و دور شدن از سیکل خستهکننده زندگیام، و فرار کردن از اضطراب و نگرانی مداومی بود که گریبانگیرم شده بود. 0 5
بریدههای کتاب کیمبرلی چانگ mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 287 "من مثل تو نیستم، کیمبرلی. یه آدم احمقم. من قهرمان یه فیلم کونگفو نیستم که بیام و شما رو از زندگیای که دارین نجات بدم." "لازم نیست نجاتمون بدی. من خودمون رو نجات میدم." 0 4 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 134 خاله پائولا یک لحظه چهره مودبش را کنار زده بود و ما چهره تاریک و سیاه آن چهره مودب را دیده بودیم. ما اجازه داشتیم آنجا کار کنیم و نباید برای او هیچ دردسری درست میکردیم، اما او نمیخواست ما موفقتر از او باشیم. 0 4 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 206 وقتی هیچ راه فراری نداشتم، نمیتوانستم گریه کنم. حرف زدن در مورد مشکلاتم، فقط حجم ناراحتیام را به طرز بیرحمانهای آشکار میکرد. 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 137 "اگر ویولنم رو نداشتم، فراموش میکردم که کی بودم." 0 4 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 152 من به هیچوجه شبیه بقیه دخترها نبودم. اگر آنها خوشگل بودند، پس من چه بودم؟ 0 6 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 91 متوجه شدم که هیچ بابانوئلی در کار نیست، و فقط مادرم را دارم، اما همین کافی بود. 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 270 "چرا عاشقم نیستی؟" "کِرت، تقریبا همهی دخترای مدرسه عاشقتن." "همه عاشقمن جز تو." 0 11 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 160 حقیقت این بود که دوست نداشتم در مورد خودم حرف بزنم. بودن در دنیای آنِت و تظاهر به اینکه زندگی من هم شبیه زندگی اوست، مایه آرامش خاطرم بود. نمیخواستم او بداند چقدر به من سخت میگذرد. 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 286 "قلبم اونقدر زخمیه که خون گریه میکنم." 1 9 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 181 شرایط زندگیمان تغییر نکرد. اما به مرور زمان دیگر به خودم اجازه ندادم که احساس ناراحتی کنم. 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 73 میخواستم به او بگویم شرایطم در هنگ کنگ مثل او بود، و میدانم تحسین شدن و در عین حال مورد تنفر واقع شدن چه حسی دارد، و میدانم این در واقع به معنای تنها بودن است. میخواستم به او بگویم به نظرم چشمان زیبایی دارد. اما مثل خیلی از حرفهایی که میخواستم بگویم و نگفتم، این حرفها را هم هرگز به زبان نیاوردم. 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 303 هیچوقت نمیخوام انقدر عاشق کسی باشم که تو وجودم برای دوست داشتن خودم جایی باقی نمونه. هیچوقت نمیخوام انقدر عاشق کسی باشم که اگه ترکم کرد و رفت، نتونم دووم بیارم. 0 4 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 273 من در مقابل دیگر دانشآموزان چه شانسی میتوانستم داشته باشم؟ من صرفا یک دختر فقیر بودم که مهارت کاربردی اصلیاش، سریعتر از حد معمول بستهبندی کردن دامن بود. 0 12 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 222 حس میکردم از فرط خوشحالی در حال درخشیدن هستم، و تمام دنیا میتوانند خوشحالیای که از وجودم ساطع میشود را ببینند. 0 8 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 308 "اگه خوششانس باشم." "تو یه چیز بهتر از شانس داری. تو باهوشی." 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 12 خاله پائولا به ما کمک نمیکرد. ما تنها و بیکس بودیم. 0 5 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 318 "اما من توی مسیر تو خوشبخت نمیشدم، و میدونم که تو هم توی مسیر من خوشبخت نمیشدی." 0 7 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 262 عشق از چه راههایی که نمیتوانست ما را شکنجه کند. 0 7 mobina 1404/3/4 کیمبرلی چانگ جین کواک 4.0 0 صفحۀ 213 تنها چیزی که میخواستم کمی استراحت و دور شدن از سیکل خستهکننده زندگیام، و فرار کردن از اضطراب و نگرانی مداومی بود که گریبانگیرم شده بود. 0 5