بریدههای کتاب دستان گرم ارواح sohaei ✨️ 1404/4/5 دستان گرم ارواح کاترین آردن 5.0 1 صفحۀ 81 پیم به آرامی نقل قولی بر زبان آورد: "در راه خود به سمت پرتگاهی تاریک قدم بگذار." "گر توانستی با صدایت خشم و دیوها و مرگ بیرحم را رام کنی، باشد که محبوب خود را باز پس گیری." 0 2 sohaei ✨️ 1404/3/27 دستان گرم ارواح کاترین آردن 5.0 1 صفحۀ 63 آگاتا گفت: "به گمونم باید یه نصیحت دیگه هم بهت بکنم، لورا. امیدت رو از دست نده. هر پایانی... یه شروع دوباره است." 0 9 sohaei ✨️ 1404/3/26 دستان گرم ارواح کاترین آردن 5.0 1 صفحۀ 30 انجیل گشوده شد. بخش مکاشفه آمد. چشمانش روی نقل قولی ثابت ماند: "زین رو شیطان، غرق در خشمی فراوان، به سوی شما نازل شده است، چرا که میداند وقت کوتاهی دارد..." 0 4 sohaei ✨️ 1404/3/29 دستان گرم ارواح کاترین آردن 5.0 1 صفحۀ 81 پیم به آرامی نقل قولی بر زبان آورد: "در راه خود به سمت پرتگاهی تاریک قدم بگذار." "گر توانستی با صدایت خشم و دیوها و مرگ بیرحم را رام کنی، باشد که محبوب خود را باز پس گیری." 0 4 sohaei ✨️ 1404/3/26 دستان گرم ارواح کاترین آردن 5.0 1 صفحۀ 16 خود را در حال آماده شدن برای صرف شام تصور کرد. شاید کمی مرغ یا سیبزمینیهای کرهای بخورد. سعی کرد تا خوراکیها را بهوضوح در ذهن مجسم کند، اما تصوراتش از او فراری بودند. جنگ تمرکزش را در هم شکسته بود. 0 3
بریدههای کتاب دستان گرم ارواح sohaei ✨️ 1404/4/5 دستان گرم ارواح کاترین آردن 5.0 1 صفحۀ 81 پیم به آرامی نقل قولی بر زبان آورد: "در راه خود به سمت پرتگاهی تاریک قدم بگذار." "گر توانستی با صدایت خشم و دیوها و مرگ بیرحم را رام کنی، باشد که محبوب خود را باز پس گیری." 0 2 sohaei ✨️ 1404/3/27 دستان گرم ارواح کاترین آردن 5.0 1 صفحۀ 63 آگاتا گفت: "به گمونم باید یه نصیحت دیگه هم بهت بکنم، لورا. امیدت رو از دست نده. هر پایانی... یه شروع دوباره است." 0 9 sohaei ✨️ 1404/3/26 دستان گرم ارواح کاترین آردن 5.0 1 صفحۀ 30 انجیل گشوده شد. بخش مکاشفه آمد. چشمانش روی نقل قولی ثابت ماند: "زین رو شیطان، غرق در خشمی فراوان، به سوی شما نازل شده است، چرا که میداند وقت کوتاهی دارد..." 0 4 sohaei ✨️ 1404/3/29 دستان گرم ارواح کاترین آردن 5.0 1 صفحۀ 81 پیم به آرامی نقل قولی بر زبان آورد: "در راه خود به سمت پرتگاهی تاریک قدم بگذار." "گر توانستی با صدایت خشم و دیوها و مرگ بیرحم را رام کنی، باشد که محبوب خود را باز پس گیری." 0 4 sohaei ✨️ 1404/3/26 دستان گرم ارواح کاترین آردن 5.0 1 صفحۀ 16 خود را در حال آماده شدن برای صرف شام تصور کرد. شاید کمی مرغ یا سیبزمینیهای کرهای بخورد. سعی کرد تا خوراکیها را بهوضوح در ذهن مجسم کند، اما تصوراتش از او فراری بودند. جنگ تمرکزش را در هم شکسته بود. 0 3