بریدههای کتاب آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ ابراهیم خالیدی 1403/2/1 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 39 روان درمانی در تمامی شاخه ها خود پاسخی است به نبود گسترده یک تکیه گاه درونی برای افراد این نشانه فروپاشی آزادی در فرهنگ ما است زوال یافتن روشهایی که میراث فرهنگی ما برای ارتباط با آزادی و سرنوشت .هستند بنابراین اتفاقی نیست که آثار و تحقیقات فروید زمانی پدید می آیند که آزادی درونی در محوریت بود اما در گرداب مدرنیته و نوگرایی ناپدید .بود سردرگمی درباره سرنوشت انسان و آشفتگی پیرامون آزادی درونی همراه هم بودند و اگر حل آنها ممکن باشد به همراه هم نیز حل خواهند شد. 0 2 ابراهیم خالیدی 1403/2/1 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 38 این خود موجب یکی از سوء استفاده های ناپسند در روزگار ما شده است. یعنی تغییر دادن آزادی به خاطر خودش یا تغییر آن برای فرار از واقعیت این گونه سوء استفاده از آزادی در آنچه که ما مراکز رشد می نامیم نمایان تر است البته باید بگویم معتقدم که انگیزه جنبش مرکز رشد و کار بسیاری از افراد این مراکز ستودنی و بهینه است این انگیزه ستودنی شهامت رویاروی شدن با مشکلات خود در روابط انسانی خویش است اعتقاد بر این است که فرد میتواند روی پای خود بایستد و نوعی خود مختاری را در زندگی خویش سامان دهد اما هر کسی که عبارت راهنمای رایگان مراکز رشد را میخواند به آسانی در می یابد که بیشتر آنها به گونۀ زننده ای نوعی تفکر مثبت و خودفریبی است. از یک مرکز جداگانه کوچک گرفته تا ۲۸۰ مرکز خاص در این راهنما اندیشه و تصور فرد عمدتاً اهدافی چون از توانمندی و خلاقیت حقیقی خود بهره برداری کن؛ هرچه بیشتر لذت ببر. زندگی یک گورو (معلم، مرشد) لزوم گام نهادن در مسیر خدا است خدا است و نظایر آن است. من در هیچ جای آن نتوانستم واژههای مرتبط با تجارب مشترکمان را که هر فردی در زندگی روزمره با آن سر و کار دارد را بیابم یعنی اضطراب»، «تراژدی»، «سوگ» و یا «مرگ» تمامی این موارد تحت الشعاع لذت بی پایان و وعده های بیباکانه پیروزی و ،تعالی حرکت دسته جمعی به سوی «آرامش» خودمحورانه «عشق» خودخواهانه انکار خواب آلود واقعیتهای زندگی انسان و بهره گیری از تغییر در راستای اهداف واقع گریزانه است حتی اگر یکی باشد و این چه اشتباه و بدفهمی بزرگی از ادیان کهن خاورزمین (شرق) است که فکر میکنیم که آنان وعده رستگاری زودرس میدهند. مشکل این مراکز ،رشد نبود کامل هرگونه درکی از سرنوشت است حق با توک کوویل است که میگوید :گویا آنان معتقدند که تمام سرنوشت بدست خود آنها مهار میشود و افراد به طور کامل تقدیر خود را تعیین میکنند این به هیچ وجه آزادی نیست بلکه دامن زدن به احساسات ،است شرایطی که در آن بجای واقعیت تنها احساس مد نظر قرار میگیرد. 0 1 ابراهیم خالیدی 1403/2/3 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 87 هر گام رو به جلوی رشد در تمایز یافتن نوع مسئولیت برابر و مشابه با آزادی را موجب می.شود آن طور که از معنای واژۀ مسئولیت برداشت میشود به معنای آگاهی از نیازهای دیگران در جامعه ای است که با آنها زندگی میکنیم مثل خانواده یا اهالی یک روستا به همراه قابلیت و شایستگی به نیازهای آنان و نیز نیازهای خود فرد است ما نحوۀ پاسخگویی به دیگران را خود انتخاب میکنیم آنان کسانی هستند که شرایط و زمینه ای را ایجاد می میکنند که آزادی ما در بطن آن شرایط پرورش مییابد تناقض در اینجا است که به عنوان یک اصل فرد تنها در صورتی میتواند آزاد باشد که مسئولیت داشته باشد اما گزارهٔ معکوس این قضیه صدق میکند فرد تنها در صورتی میتواند مسئولیت داشته باشد که آزاد .باشد. این خود دلیلی است که چرا این بحث که ما همگی، گونه ها و انواعی تعیین شده هستیم، بی مسئولیتی است فرد بایستی این احساس و جهت گیری را داشته باشد که تصمیماتش در واقع موضوعی برای مسئولیت پذیری او در قبال آنها [دیگران] .است 0 0 ابراهیم خالیدی 1403/2/3 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 92 هیچ چیز برای انسان و جامعه انسانی تحملناپذیرتر از آزادی نبوده است. 0 4 ابراهیم خالیدی 1403/2/4 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 162 میبینیم که در بیان این شعرا پذیرش سرنوشت راهی است که فرد به واسطه آن پای بر زمینی سفت و جایگاهی استوار مینهد بنابراین ما قربانی دیو و اجنه نیستیم دیگر در ستیز با ساخته و پرداخته های ذهن خود نمیباشیم. دیگر هیچ لولو خرخره و شیطانی در پستوی صندوق خانه (زیرزمین) کمین نکرده است. اکنون ما از صد بند خیالی جسته ایم ما نیازی به خواهش و تمنا از دیگران برای مراقبت از خودمان نداریم حال در رویارویی با بدترین سرنوشتها] دست ما در گشودن امکانها به روی زندگی باز است 0 1 ابراهیم خالیدی 1403/2/4 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 164 اپیکتتوس قدرتمندانه این نکته را بیان میکند: باید بمیرم باید زندانی شوم بایستی از تبعید رنج برم ،اما آیا باید ناله زنان و مویه کنان بمیرم؟ آیا باید چنین زار باشم؟ پیش از من آیا کسی توانسته است که از تبعید خرسند باشد؟ ارباب مرا تهدید به در بند کشیدنم میکند چه میگویی؟ در بندم میکنی؟ تو بر پایم زنجیر اسارت خواهی زد، اما بر اراده ام خیر نه حتی زئوس را نیز یارای آن نیست . 1 3 ابراهیم خالیدی 1403/2/3 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 135 امکان خودکشی زندگیهای زیادی را نجات داده است (نیچه). 0 1 ابراهیم خالیدی 1403/2/3 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 102 آنان که اظهار علاقه به آزادی مینمایند اما از مبارزه و تلاش ناخشنود هستند کسانی اند که نابرده رنج گنج طلب میکنند. آنان لطافت باران را بدون سهمگینی رعد و برق میخواهند. آنان خواستار اقیانوسی هستند که آبهای بیکرانش از خروشهای مهیب تهی است ممکن است مبارزۀ ما مادی و یا معنوی یا به هر دو صورت آن باشد اما بایستی یک مبارزه باشد هیچ توانستنی بدون خواستن اعطا نمیشود چنین چیزی نبوده است و نخواهد بود. فردریک داگلاس 0 7 ابراهیم خالیدی 1403/2/1 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 37 به پیروی از کی یرکگارد میتوانیم روان رنجوری و روان پریشی را فقدان ارتباط و همنشینی تعریف نماییم یعنی کناره گیری . ناتوانی از سهیم بودن در احساسات و افکار دیگران و با در میان گذاشتن افکار و احساسات خود با آنها بنابراین فرد نسبت به سرنوشتش کور خواهد بود و آزادی او نیز محدود میشود. این حالات آشفتگی روانشناختی درست با همان وجود آنان که ویژگی ضروری و اساسی آزادی انسان است نمایان میگردد و اگر منشأ این وجود را از آنها بگیرید موجب از هم پاشیدگی شدیدشان میشوید 0 3 ابراهیم خالیدی 1403/1/31 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 15 آزادی واژهی دیگری است برای رها نکردن خود در سیر خسارات و زیان کریستوفر سون 0 1 ابراهیم خالیدی 1403/2/3 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 89 اجبار به نحو غریبی آزادی است. (دوروتی لی) 0 4
بریدههای کتاب آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ ابراهیم خالیدی 1403/2/1 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 39 روان درمانی در تمامی شاخه ها خود پاسخی است به نبود گسترده یک تکیه گاه درونی برای افراد این نشانه فروپاشی آزادی در فرهنگ ما است زوال یافتن روشهایی که میراث فرهنگی ما برای ارتباط با آزادی و سرنوشت .هستند بنابراین اتفاقی نیست که آثار و تحقیقات فروید زمانی پدید می آیند که آزادی درونی در محوریت بود اما در گرداب مدرنیته و نوگرایی ناپدید .بود سردرگمی درباره سرنوشت انسان و آشفتگی پیرامون آزادی درونی همراه هم بودند و اگر حل آنها ممکن باشد به همراه هم نیز حل خواهند شد. 0 2 ابراهیم خالیدی 1403/2/1 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 38 این خود موجب یکی از سوء استفاده های ناپسند در روزگار ما شده است. یعنی تغییر دادن آزادی به خاطر خودش یا تغییر آن برای فرار از واقعیت این گونه سوء استفاده از آزادی در آنچه که ما مراکز رشد می نامیم نمایان تر است البته باید بگویم معتقدم که انگیزه جنبش مرکز رشد و کار بسیاری از افراد این مراکز ستودنی و بهینه است این انگیزه ستودنی شهامت رویاروی شدن با مشکلات خود در روابط انسانی خویش است اعتقاد بر این است که فرد میتواند روی پای خود بایستد و نوعی خود مختاری را در زندگی خویش سامان دهد اما هر کسی که عبارت راهنمای رایگان مراکز رشد را میخواند به آسانی در می یابد که بیشتر آنها به گونۀ زننده ای نوعی تفکر مثبت و خودفریبی است. از یک مرکز جداگانه کوچک گرفته تا ۲۸۰ مرکز خاص در این راهنما اندیشه و تصور فرد عمدتاً اهدافی چون از توانمندی و خلاقیت حقیقی خود بهره برداری کن؛ هرچه بیشتر لذت ببر. زندگی یک گورو (معلم، مرشد) لزوم گام نهادن در مسیر خدا است خدا است و نظایر آن است. من در هیچ جای آن نتوانستم واژههای مرتبط با تجارب مشترکمان را که هر فردی در زندگی روزمره با آن سر و کار دارد را بیابم یعنی اضطراب»، «تراژدی»، «سوگ» و یا «مرگ» تمامی این موارد تحت الشعاع لذت بی پایان و وعده های بیباکانه پیروزی و ،تعالی حرکت دسته جمعی به سوی «آرامش» خودمحورانه «عشق» خودخواهانه انکار خواب آلود واقعیتهای زندگی انسان و بهره گیری از تغییر در راستای اهداف واقع گریزانه است حتی اگر یکی باشد و این چه اشتباه و بدفهمی بزرگی از ادیان کهن خاورزمین (شرق) است که فکر میکنیم که آنان وعده رستگاری زودرس میدهند. مشکل این مراکز ،رشد نبود کامل هرگونه درکی از سرنوشت است حق با توک کوویل است که میگوید :گویا آنان معتقدند که تمام سرنوشت بدست خود آنها مهار میشود و افراد به طور کامل تقدیر خود را تعیین میکنند این به هیچ وجه آزادی نیست بلکه دامن زدن به احساسات ،است شرایطی که در آن بجای واقعیت تنها احساس مد نظر قرار میگیرد. 0 1 ابراهیم خالیدی 1403/2/3 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 87 هر گام رو به جلوی رشد در تمایز یافتن نوع مسئولیت برابر و مشابه با آزادی را موجب می.شود آن طور که از معنای واژۀ مسئولیت برداشت میشود به معنای آگاهی از نیازهای دیگران در جامعه ای است که با آنها زندگی میکنیم مثل خانواده یا اهالی یک روستا به همراه قابلیت و شایستگی به نیازهای آنان و نیز نیازهای خود فرد است ما نحوۀ پاسخگویی به دیگران را خود انتخاب میکنیم آنان کسانی هستند که شرایط و زمینه ای را ایجاد می میکنند که آزادی ما در بطن آن شرایط پرورش مییابد تناقض در اینجا است که به عنوان یک اصل فرد تنها در صورتی میتواند آزاد باشد که مسئولیت داشته باشد اما گزارهٔ معکوس این قضیه صدق میکند فرد تنها در صورتی میتواند مسئولیت داشته باشد که آزاد .باشد. این خود دلیلی است که چرا این بحث که ما همگی، گونه ها و انواعی تعیین شده هستیم، بی مسئولیتی است فرد بایستی این احساس و جهت گیری را داشته باشد که تصمیماتش در واقع موضوعی برای مسئولیت پذیری او در قبال آنها [دیگران] .است 0 0 ابراهیم خالیدی 1403/2/3 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 92 هیچ چیز برای انسان و جامعه انسانی تحملناپذیرتر از آزادی نبوده است. 0 4 ابراهیم خالیدی 1403/2/4 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 162 میبینیم که در بیان این شعرا پذیرش سرنوشت راهی است که فرد به واسطه آن پای بر زمینی سفت و جایگاهی استوار مینهد بنابراین ما قربانی دیو و اجنه نیستیم دیگر در ستیز با ساخته و پرداخته های ذهن خود نمیباشیم. دیگر هیچ لولو خرخره و شیطانی در پستوی صندوق خانه (زیرزمین) کمین نکرده است. اکنون ما از صد بند خیالی جسته ایم ما نیازی به خواهش و تمنا از دیگران برای مراقبت از خودمان نداریم حال در رویارویی با بدترین سرنوشتها] دست ما در گشودن امکانها به روی زندگی باز است 0 1 ابراهیم خالیدی 1403/2/4 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 164 اپیکتتوس قدرتمندانه این نکته را بیان میکند: باید بمیرم باید زندانی شوم بایستی از تبعید رنج برم ،اما آیا باید ناله زنان و مویه کنان بمیرم؟ آیا باید چنین زار باشم؟ پیش از من آیا کسی توانسته است که از تبعید خرسند باشد؟ ارباب مرا تهدید به در بند کشیدنم میکند چه میگویی؟ در بندم میکنی؟ تو بر پایم زنجیر اسارت خواهی زد، اما بر اراده ام خیر نه حتی زئوس را نیز یارای آن نیست . 1 3 ابراهیم خالیدی 1403/2/3 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 135 امکان خودکشی زندگیهای زیادی را نجات داده است (نیچه). 0 1 ابراهیم خالیدی 1403/2/3 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 102 آنان که اظهار علاقه به آزادی مینمایند اما از مبارزه و تلاش ناخشنود هستند کسانی اند که نابرده رنج گنج طلب میکنند. آنان لطافت باران را بدون سهمگینی رعد و برق میخواهند. آنان خواستار اقیانوسی هستند که آبهای بیکرانش از خروشهای مهیب تهی است ممکن است مبارزۀ ما مادی و یا معنوی یا به هر دو صورت آن باشد اما بایستی یک مبارزه باشد هیچ توانستنی بدون خواستن اعطا نمیشود چنین چیزی نبوده است و نخواهد بود. فردریک داگلاس 0 7 ابراهیم خالیدی 1403/2/1 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 37 به پیروی از کی یرکگارد میتوانیم روان رنجوری و روان پریشی را فقدان ارتباط و همنشینی تعریف نماییم یعنی کناره گیری . ناتوانی از سهیم بودن در احساسات و افکار دیگران و با در میان گذاشتن افکار و احساسات خود با آنها بنابراین فرد نسبت به سرنوشتش کور خواهد بود و آزادی او نیز محدود میشود. این حالات آشفتگی روانشناختی درست با همان وجود آنان که ویژگی ضروری و اساسی آزادی انسان است نمایان میگردد و اگر منشأ این وجود را از آنها بگیرید موجب از هم پاشیدگی شدیدشان میشوید 0 3 ابراهیم خالیدی 1403/1/31 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 15 آزادی واژهی دیگری است برای رها نکردن خود در سیر خسارات و زیان کریستوفر سون 0 1 ابراهیم خالیدی 1403/2/3 آزادی و سرنوشت به پیوست رویارویی با مرگ رولو می 2.5 1 صفحۀ 89 اجبار به نحو غریبی آزادی است. (دوروتی لی) 0 4