بریده‌های کتاب جاودانگی

در وجود همهٔ ما بخشی هست که خارج از زمان به زندگی خود ادامه می‌دهد. شاید تنها در مواقع خاصی است که از سن خود آگاه می‌شویم و بیشتر اوقات بدون سن هستیم. ص ۴ #جاودانگی #میلان_کوندرا

هیچ چیز راحت تر از این نیست که آدم حالت بچه را به خود بگیرد: بچه میتواند هر کاری که دوست داشته باشد انجام دهد، زیرا که بی گناه و بی تجربه است؛ نیازی نیست قوعد رفتار اجتماعی را رعایت کند زیرا هنوز وارد جهانی که شکل بر آن حاکم است نشده است؛ میتواند احساسات خود را نشان دهد، چه مناسب باشند و چه نباشند. صفحه ۷۶...

او می خواست همانند مردگان باشد، که بسیار خردمندانه تر بود، زیرا مرگ و جاودانگی یاران جدایی ناپذیرند و شخصی که صورتش در ذهن ما با صورتهای مردگان در می آمیزد، با آنکه هنوز زنده است ولی دیگر جاویدان شده است.

تاحالا توجه کردی پیش‌شرط ابدی تراژدی چیه؟ وجود ایده‌آل‌هایی که مرگ را باارزش‌تر از زندگی بشر جلوه می‌دهند. میدونی پیش‌شرط جنگ چیه؟ همان چیز. آن‌ها به همین بهانه شما را به سمت مرگ سوق می‌دهند زیرا از قرار معلوم در مرگ چیزی نهفته است که از زندگی شما بسیار باارزش‌تر است.

جاودانگی به معنی یک دادگاه ابدیست.

او با خودش گفت نباید از آن‌ها متنفر باشم چون دلم نمی‌خواهد هیچ‌چیزی مرا به آن‌ها پیوند بزند. من هیچ نقطه‌ی اشتراکی با آن‌ها ندارم.