بریدههای کتاب جایی برای پیرمردها نیست فاطیما بهزادی 1404/3/1 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 62 - من حس خیلی بدی دارم. - خب، من حس خوبی دارم. اینجوری به تعادل میرسیم. 0 9 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 206 تو فکر میکنی وقتی صبح از خواب پا میشی دیروز دیگه تموم شده، اما دیروز اتفاقاً تنها چیزیه که مهمه! تو همچین موقعیتی دیگه چی داری زندگیت از یک مشت روز تشکیل شده که پشت سر هم میان همین... 0 6 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 172 گاهی اوقات یه مشکل کوچیکی پیش میاد که حلش نمیکنی و بعد یه دفعه اونقدر بزرگ میشه که نمیشه کاریش کرد . 0 7 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 226 اگه کار اشتباهی کردی بلند شو محکم بایست و بگو که اشتباه کردی و متاسفی و جبران میکنی نگذار هیچ باری روی دوشت باشه ... 0 8 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 273 دو نوع آدم هستند که کم سوال میکنند یکی کسایی که خیلی احمقند و دوم کسایی که نیاز ندارند . 0 9 فاطیما بهزادی 1404/3/1 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 8 میگن چشمها پنجرهای رو به روح آدماند. 0 10 فاطیما بهزادی 1404/3/1 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 55 میبینی که مشکل کجاست جدا کردن عمل از شی انگار بخشهایی از یک لحظه خاص تاریخی رو میشه با بخشهایی از لحظهی دیگه تاریخ عوض کرد. 0 0 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 236 من فقط یه راه برای زندگی میشناسم تو این راه استثنا وجود نداره راهی که یه آدم تو زندگیش طی میکنه به ندرت عوض میشه و خیلی کم پیش میاد که تغییرش ناگهانی باشه مسیر هر آدمی از همون روز اول مشخصه 0 10 فاطیما بهزادی 1404/3/1 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 61 تو قانون ایالتی منطقه تگزاس اصلاً چیزی به اسم «کلانتر» پیش بینی نشده، حتی یک بند هم راجع بهش نیست. تو فکر میکنی این شغل قدرتی توش هست که مثل قدرت خداست و با این حال از اصلاً نیازی به تو نیست! و تو مسئولیتت اینه که از یه سری قانونی که وجود ندارند محافظت کنی. 0 0 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 145 این روزها بچهها دیگه واسه بزرگ شدن مشکل ندارد نمیدونم چرا شاید به این خاطر که زودتر از چیزی که باید بزرگ نمیشن . 0 5 پواد پایت 1402/4/29 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 136 نمیدونم. حس میکنم شکست خوردم. همیشه با خودم فکر میکردم زمانی که سنم بیشتر بشه، خدا میاد و یه جوری وارد زندگیم میشه؛ اما نیومد!… من اونو مقصّر نمیدونم. اگه منم جای اون بودم، یه همچین نظری در مورد کسی مثل خودم داشتم. 0 9 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 196 این حرف شاید احمقانه به نظر برسه، ولی به نظرم بدترین چیز واسه من، دونستن این مسئله است که، شاید علت اینکه الان زندهام اینه که، قاتلا هیچ اهمیتی بهم ندادند! 0 5 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 195 تو این چند سال کلی از دوستام رو از دست دادم هیچ کدومشون از من پیرتر نبودند یکی از چیزهایی که وقتی پیر میشی میفهمی اینه که همه با تو پیر نمیشن. 0 8 فاطیما بهزادی 1404/3/1 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 60 یک نفر قبل از اعدام ناهار مفصلی سفارش داد و پشتش هم دسر خورد و گفت باقی غذا رو نگه دارم تا برگرده !! 0 6
بریدههای کتاب جایی برای پیرمردها نیست فاطیما بهزادی 1404/3/1 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 62 - من حس خیلی بدی دارم. - خب، من حس خوبی دارم. اینجوری به تعادل میرسیم. 0 9 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 206 تو فکر میکنی وقتی صبح از خواب پا میشی دیروز دیگه تموم شده، اما دیروز اتفاقاً تنها چیزیه که مهمه! تو همچین موقعیتی دیگه چی داری زندگیت از یک مشت روز تشکیل شده که پشت سر هم میان همین... 0 6 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 172 گاهی اوقات یه مشکل کوچیکی پیش میاد که حلش نمیکنی و بعد یه دفعه اونقدر بزرگ میشه که نمیشه کاریش کرد . 0 7 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 226 اگه کار اشتباهی کردی بلند شو محکم بایست و بگو که اشتباه کردی و متاسفی و جبران میکنی نگذار هیچ باری روی دوشت باشه ... 0 8 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 273 دو نوع آدم هستند که کم سوال میکنند یکی کسایی که خیلی احمقند و دوم کسایی که نیاز ندارند . 0 9 فاطیما بهزادی 1404/3/1 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 8 میگن چشمها پنجرهای رو به روح آدماند. 0 10 فاطیما بهزادی 1404/3/1 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 55 میبینی که مشکل کجاست جدا کردن عمل از شی انگار بخشهایی از یک لحظه خاص تاریخی رو میشه با بخشهایی از لحظهی دیگه تاریخ عوض کرد. 0 0 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 236 من فقط یه راه برای زندگی میشناسم تو این راه استثنا وجود نداره راهی که یه آدم تو زندگیش طی میکنه به ندرت عوض میشه و خیلی کم پیش میاد که تغییرش ناگهانی باشه مسیر هر آدمی از همون روز اول مشخصه 0 10 فاطیما بهزادی 1404/3/1 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 61 تو قانون ایالتی منطقه تگزاس اصلاً چیزی به اسم «کلانتر» پیش بینی نشده، حتی یک بند هم راجع بهش نیست. تو فکر میکنی این شغل قدرتی توش هست که مثل قدرت خداست و با این حال از اصلاً نیازی به تو نیست! و تو مسئولیتت اینه که از یه سری قانونی که وجود ندارند محافظت کنی. 0 0 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 145 این روزها بچهها دیگه واسه بزرگ شدن مشکل ندارد نمیدونم چرا شاید به این خاطر که زودتر از چیزی که باید بزرگ نمیشن . 0 5 پواد پایت 1402/4/29 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 136 نمیدونم. حس میکنم شکست خوردم. همیشه با خودم فکر میکردم زمانی که سنم بیشتر بشه، خدا میاد و یه جوری وارد زندگیم میشه؛ اما نیومد!… من اونو مقصّر نمیدونم. اگه منم جای اون بودم، یه همچین نظری در مورد کسی مثل خودم داشتم. 0 9 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 196 این حرف شاید احمقانه به نظر برسه، ولی به نظرم بدترین چیز واسه من، دونستن این مسئله است که، شاید علت اینکه الان زندهام اینه که، قاتلا هیچ اهمیتی بهم ندادند! 0 5 فاطیما بهزادی 1404/3/2 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 195 تو این چند سال کلی از دوستام رو از دست دادم هیچ کدومشون از من پیرتر نبودند یکی از چیزهایی که وقتی پیر میشی میفهمی اینه که همه با تو پیر نمیشن. 0 8 فاطیما بهزادی 1404/3/1 جایی برای پیرمردها نیست کورمک مک کارتی 3.8 7 صفحۀ 60 یک نفر قبل از اعدام ناهار مفصلی سفارش داد و پشتش هم دسر خورد و گفت باقی غذا رو نگه دارم تا برگرده !! 0 6