بریدهای از کتاب 1984 اثر جورج اورول
1403/12/12
صفحۀ 20
دستگیری ها بدون استثناء شبانه انجام میشدند. تکانی ناگهانی که آدم را از خواب میپراند. دستی سنگین که شانهات را میلرزاند. تابش نوری حیران در چشمانت و حلقه زدن چهرههایی مخوف به دور تخت خوابت. تقریبا برای هیچ پروندهای دادگاه تشکیل نمیشد، هیچ گزارشی از نحوهی دستگیری وجود نداشت. آدم ها شبهنگام مثل آب خوردن غیبشان میزد. اسمت از ثبت احوال حذف میشد. هر شهرتی از هر چیزی که تا به حال انجام داده بودی پاک میشد. وجودت یکباره انکار میشد و سپس فراموش میشدی.
دستگیری ها بدون استثناء شبانه انجام میشدند. تکانی ناگهانی که آدم را از خواب میپراند. دستی سنگین که شانهات را میلرزاند. تابش نوری حیران در چشمانت و حلقه زدن چهرههایی مخوف به دور تخت خوابت. تقریبا برای هیچ پروندهای دادگاه تشکیل نمیشد، هیچ گزارشی از نحوهی دستگیری وجود نداشت. آدم ها شبهنگام مثل آب خوردن غیبشان میزد. اسمت از ثبت احوال حذف میشد. هر شهرتی از هر چیزی که تا به حال انجام داده بودی پاک میشد. وجودت یکباره انکار میشد و سپس فراموش میشدی.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.