بریده‌ای از کتاب حباب اثر نرگس حاجی ملاباقری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 102

چرا باید نگرانش می کردم. آن پوست واستخوانی که در برابرم نشسته بود،آن شاخه ی خشکیده،تحمل ضربه یک تکه سنگ را نداشت چه برسد به هوار شدن بار،یک زندگی.

چرا باید نگرانش می کردم. آن پوست واستخوانی که در برابرم نشسته بود،آن شاخه ی خشکیده،تحمل ضربه یک تکه سنگ را نداشت چه برسد به هوار شدن بار،یک زندگی.

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.