بریدهای از کتاب مردن ماه اثر مرتضی فرجی
1404/5/15
صفحۀ 13
یک وقتهایی آدم از تنش بیزار میشود، تنی که ما را به لجن میکشد و ما با هر چه دستمان بیاید آن را پنهان میکنیم. کارم دیگر به جایی کشیده بود که چیزی برای پنهان کردن نداشتم و همین آزارم میداد...
یک وقتهایی آدم از تنش بیزار میشود، تنی که ما را به لجن میکشد و ما با هر چه دستمان بیاید آن را پنهان میکنیم. کارم دیگر به جایی کشیده بود که چیزی برای پنهان کردن نداشتم و همین آزارم میداد...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.