بریدهای از کتاب تمام جهان در من است اثر سیدایمان سرورپور
1403/11/23
صفحۀ 11
صبر همان لحظاتی بود که آهسته پاهای یخ زده ام را به پیش می کشیدم و شب هایی که در سکوت زخم هایم را برای مبارزهی فردا می بستم و دل گرم می کردم به رویایی که جز من کسی قادر به دیدنش نبود.
صبر همان لحظاتی بود که آهسته پاهای یخ زده ام را به پیش می کشیدم و شب هایی که در سکوت زخم هایم را برای مبارزهی فردا می بستم و دل گرم می کردم به رویایی که جز من کسی قادر به دیدنش نبود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.