بریده‌ای از کتاب شب های روشن اثر فیودور داستایفسکی

zeinab

zeinab

1404/4/18

بریدۀ کتاب

صفحۀ 4

از تنها شدن میترسیدم و آن قدر دل مرده بودم که سه روز تمام کل شهر را پرسه میزدم تا بلکه دلم باز شود!.

از تنها شدن میترسیدم و آن قدر دل مرده بودم که سه روز تمام کل شهر را پرسه میزدم تا بلکه دلم باز شود!.

392

56

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.