بریدهای از کتاب گریه های امپراتور اثر فاضل نظری
1403/6/19
صفحۀ 31
چه جای شکوه اگر زخم آتشین خوردم/ که هر چه بود ز مار آستین خوردم فقط به خیزش فوارهها نظر کردم/ فرود آب ندیدم! فریب این خوردم مرا نه دشمن شیطانیام به خاک افکند/ که تیر وسوسه از یار در کمین خوردم ز من مخواه کنون با یقین کنم توبه/ من از بهشت مگر میوه با یقین خوردم! قفس گشودیام و "اختیار" بخشیدی/ همین که از قفست پر زدم زمین خوردم
چه جای شکوه اگر زخم آتشین خوردم/ که هر چه بود ز مار آستین خوردم فقط به خیزش فوارهها نظر کردم/ فرود آب ندیدم! فریب این خوردم مرا نه دشمن شیطانیام به خاک افکند/ که تیر وسوسه از یار در کمین خوردم ز من مخواه کنون با یقین کنم توبه/ من از بهشت مگر میوه با یقین خوردم! قفس گشودیام و "اختیار" بخشیدی/ همین که از قفست پر زدم زمین خوردم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.