بریدهای از کتاب زیر آسمانی به رنگ خون اثر مارک تی. سالیوان
1404/2/7
صفحۀ 184
یک قدم نزدیک تر شد نگاهی یخ زده به چشمان او انداخت و گفت:«اشتباه نکنید من میتوانم ناجی شما باشم یا محکومتان کنم» پدر هیچ ترسی نشان نداد و گفت:«این هنوز از شما خدا نمیسازه»
یک قدم نزدیک تر شد نگاهی یخ زده به چشمان او انداخت و گفت:«اشتباه نکنید من میتوانم ناجی شما باشم یا محکومتان کنم» پدر هیچ ترسی نشان نداد و گفت:«این هنوز از شما خدا نمیسازه»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.