بریده‌ای از کتاب تفکر اثر راضیه حقیقت

بریدۀ کتاب

صفحۀ 55

استعمار یعنی تعطیلی فکر. نه به آن معنا که ((اجازه)) ندهد شما فکر کنید، بلکه به آن معنا که ((فرصت)) ندهد شما فکر کنید؛ آن هم نه به این صورت که اگر فکر کردید شما را بزند؛ نه بلکه اجازه ندهد نیازها،شما را به فکر وادارد. می‌خواهد به مجرد اینکه نیازی پیدا کنید، از شما رفع نیاز کند؛ این یعنی تعطیلی فکر. استعمار می‌خواهد به جای شما فکر کند، شما را آماده خور خودش قرار بدهد. به جای شما در قضیه فکر کند و محصولات فکرش را به صورت سیصد چهارصد کتاب در اختیار شما بگذارد و بعد هم هر کسی این مطالب را قبول و باور داشته باشد و به کار ببندد، به او لقب کارشناس، توانمند، مدیر ،مدبر و فرهیخته بدهد. یک امر ضد ارزشی را ارزش جلوه می‌دهد.

استعمار یعنی تعطیلی فکر. نه به آن معنا که ((اجازه)) ندهد شما فکر کنید، بلکه به آن معنا که ((فرصت)) ندهد شما فکر کنید؛ آن هم نه به این صورت که اگر فکر کردید شما را بزند؛ نه بلکه اجازه ندهد نیازها،شما را به فکر وادارد. می‌خواهد به مجرد اینکه نیازی پیدا کنید، از شما رفع نیاز کند؛ این یعنی تعطیلی فکر. استعمار می‌خواهد به جای شما فکر کند، شما را آماده خور خودش قرار بدهد. به جای شما در قضیه فکر کند و محصولات فکرش را به صورت سیصد چهارصد کتاب در اختیار شما بگذارد و بعد هم هر کسی این مطالب را قبول و باور داشته باشد و به کار ببندد، به او لقب کارشناس، توانمند، مدیر ،مدبر و فرهیخته بدهد. یک امر ضد ارزشی را ارزش جلوه می‌دهد.

9

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.