بریدهای از کتاب حرکت اثر علی صفایی حائری
1403/1/6
صفحۀ 56
علت مرض، تنها وجود ميكرب نيست كه وجود زمينه براى رشد آن هم يكى از علل است. ما مسأله را محدود به شرايط مىكنيم و خودمان را تبرئه مىكنيم و مىگوييم: ما كنار ميكربها بوديم، در حالى كه ميكربها و موقعيتها و شرايط، هيچ كدام ملاك نيستند. اينكه ما چه موضعى در برابر آنها داشتهايم مطرح است. مهم موضعگيرى ما در برابر موقعيتهاست و اين چيزى است كه كاملاً در اختيار ماست. مهم نيست در تاريكى هستيم يا نور، مهم اين است كه نور در راه ما افتاده يا در چشم ما؟ نورى كه در چشم است، كور مىكند و نورى كه در راه است، عامل حركت. صرف اينكه نور وجود دارد، مشكل را حلّ نمىكند و صرف اينكه تاريكى است، مسأله را توجيه نمىكند. «وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ»؛ مىگويند: ما بر شما تسلط و سلطه و حاكميت نداشتيم. مؤثر بوديم، ولى سلطان نبوديم.
علت مرض، تنها وجود ميكرب نيست كه وجود زمينه براى رشد آن هم يكى از علل است. ما مسأله را محدود به شرايط مىكنيم و خودمان را تبرئه مىكنيم و مىگوييم: ما كنار ميكربها بوديم، در حالى كه ميكربها و موقعيتها و شرايط، هيچ كدام ملاك نيستند. اينكه ما چه موضعى در برابر آنها داشتهايم مطرح است. مهم موضعگيرى ما در برابر موقعيتهاست و اين چيزى است كه كاملاً در اختيار ماست. مهم نيست در تاريكى هستيم يا نور، مهم اين است كه نور در راه ما افتاده يا در چشم ما؟ نورى كه در چشم است، كور مىكند و نورى كه در راه است، عامل حركت. صرف اينكه نور وجود دارد، مشكل را حلّ نمىكند و صرف اينكه تاريكى است، مسأله را توجيه نمىكند. «وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ»؛ مىگويند: ما بر شما تسلط و سلطه و حاكميت نداشتيم. مؤثر بوديم، ولى سلطان نبوديم.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.